@ketabyas1

@

n
https://telegram.me/ketabyas1

نسخه ۵ ماهنامه هم اکنون اماده دانلود است با همراه جدید ترین قسمت های
وبه روز با مدیریت جدید قسمت های مختلف/. نسخه متن باز این ایبوک به فروش میرسد.

ودوقسمت جدید و جذاب به نام 1سفر نامه ناصر خسرو2حسین پناهی هم اضافه شد./

شامل قسمت های:
+اس ام اس
+په نه په
+دانستنی ها
+نکته های کوچک
+ادبیات
+اشپزی
+ضرب المثل ها
+زندگی نامه
+روانشناسی
+طالع بینی
+فال
+طنز
+ترفند ها
+تست ها
+خاطره ها
+روش های شخصیت شناسی
+داستان کوتاه
+داستان های قرانی

مقاله+

شعر+

کامپیوتر+

با دانلود این ایبوک دیگه نیازی به ایبوک دیگه ای ندارید  ممنون از انتخاب ما

 

کتاب پادشاه فقر

 

این کتاب که به بررسی بخش‌هایی از زندگی پیامبر اسلام (ص) اختصاص یافته از غزوه تبوک آغاز شده, مباحثی چون توطئه قتل پیامبر, مسجد فرار, سوگ ابراهیم (فرزند پیامبر اکرم (ص)), همسران پیامبر, و مباهله را شامی می‌شود. بخش‌های پایانی زندگی آن حضرت نیز در جلد بعدی که آخرین جلد این مجموعه محسوب می‌شود, فراهم می‌آید.

معرفي مختصر كتاب:
فرشته‌اي نزد پيامبر (ص) آمد و گفت: اي محمد، خدا سلام مي‌رساند و مي‌گويد: اگر بخواهي تمامي اين سرزمين مكه را براي تو پر از طلا كنم وكليد خزاين و گنج‌هاي زمين را بر تو ببخشايم (چنان كنم كه چونان سليمان پادشاهي و پيامبري كني)، پيامبر (ص) سر به سوي آسمان بلند كرد و گفت: پروردگارا، فقر را از تو مي‌خواهم و نياز به تورا. "پادشاه فقر" مجلد نوزدهم از مجموعه‌ي پيامبر (ص) و برگرفته از نام يكي از بخش‌هاي كتاب حاضر است كه به تواضع پيامبر (ص) و اعتقاد آن حضرت به دريافت روزي از پروردگار و هم‌نشيني با فقرا و مستمندان، اشاره دارد، و مقام آن حضرت به جايي مي‌رسد كه مي‌فرمايد "الفقر فخري". كتاب مشتمل بر 43 بخش است كه مطالبي را در زمينه‌ي جنگ تبوك، ماجراي اكيدر، توطئه‌ي قتل پيامبر (ص)، سخني درباره‌ي عايشه و حفصه، خوي و خصلت عايشه به روايت اهل سنت و... دربرمي‌گيرد.

فایلهای کتاب:

دانلود در قالب جاوا, اندازه: 1.15 MB,

دانلود در قالب آندروید, اندازه: 1.04 MB

همیشه همین طور بوده

آنان که دستشان از استدلال خالی ست توهین می کنند، مسخره می کنند تحقیر می کنند

وحشیانی که تروریست بودنشان اظهر من الشمس است اسلام را دینی تروریستی می خوانند. فاسدانی که به فساد شهره اند پیامبر پاکی ها را ...

یک نفر نیست بگوید تا هلوکاست سند بردگی شماست  حرف از آزادی بیان نزنید

خیال می کنند هنوز حناشان رنگی دارد

به سفارت خانه هایت آماده باش بده 

با توهین به پیامبر اسلام نجات پیدا نمی کنی

تو روز به روز منفور تر می شوی

از عصبانیت بمیر نوشت: وقتی کسی آفتاب را به ظلمت محکوم می کند بیش از آنکه به آفتاب تهمت زده باشد کور بودن خودش را ثابت کرده ، هرچی نیرنگ می بافی پوچ بودن مکتب تو و حقانیت اسلام ناب بیشتر آشکار می شود ، مرور کن رشد اسلام را در بین مردمی که سالها فریبشان دادی و خشم مردمی که پیام های دروغین دوستی ات را باور کرده بودند

دعوت نامه نوشت: به موج وبلاگی "اسلام ناب محمدی" بپیوندید

سلام

منبع بیشتر رمان ها انجمن نودهشتیا میباشد

سلام دوستان برای تنظیم برنامه پریسان میتونید برید توی تنظیمات برنامه وبرید توی تنظیمات فونت و فونت rm ahomaرا انتخاب کندو همچنين بهformatingرفته وهمه گزينه ها راonكنيد

برای حمایت از ما این بنر را در وب خود بگذارید

کد:

     <center>
<a href="http://yas1.rozblog.com/">
<span style="text-decoration: none">
<a href="http://yas1.rozblog.com/" target="_parent" title="بزرگترین منبع کتاب های مخصوص موبایل"><IMG height=60
src="http://www.hamketab.ir/images/hamketab.jpg" width=120
border=0></a>
</span></a>
</center>

ز ليلايي شنيدم يا علي گفت

به مجنوني رسيدم يا علي گفت

مگراين وادي دارالجنون است

كه هر ديوانه ديدم يا علي گفت 

نسيمي غنچه اي را باز ميكرد

به گوش غنچه كم كم يا علي گفت

چمن با ريزش باران رحمت

دعايي كرد او هم يا علي گفت

يقين پروردگار آفرينش 

به موجودات عالم يا علي گفت 

خمير خاك آدم را سرشتند

چو برمي خواست آدم يا علي گفت

صبا دو بال خود با باد برده

سليمان بس كه محكم يا علي گفت 

مسيحا هم دم ازعجاز ميزد 

زبس بيچاره مريم يا علي گفت 

علي را ضربت كاري نمي شد 

گمانم ابن ملجم يا علي گفت 

مگر خيبرز جايش كنده مي شد

يقين آنجا علي هم يا علي گفت

کلاغ پر
نویسنده:yasi15




خلاصه از زبان نویسنده:
دختری به اسم رکسانا که خارج زندگی میکنه و به زور پدرش به ایران باز میگردد و در ایران پدرش مجبورش میکنه که با پسر یکی از دوستاش نامزدی کنه و...

روجا
نویسنده: نسرین 3




خلاصه رمان از زبان نویسنده:
..روجا دختری که یه روز قبل ازعقدش متوجه میشه نامزدش رفته..اونم بدون هیچ دلیلی..از جنس مرد متنفر میشه ..ولی بااومدن یه تازه وارد ......بقیشو تورمان بخونید..ممنون از همراهیتون.....

مشخصات رمان::.

نام رمان: blue prince2

نویسنده: (عسل جونی !!)

تعداد فصل ها: 24

خلاصه از زبان نویسنده::.

داستان
زندگی آیدا (فرزنده شخصیت های اولblue-prince1) دختری که توی رویای شیرینش
و زندگی بی دغدغش غرقه ...دختری که همیشه لای پره غـو زندگی کرده و کسی
بالا تر از گل هم بهش نگفته !!
براثر
اتفاقاتی،مسیر زندگیش به طور کلی تغییر میکنه و اونو در گیر یه عشقی میکنه
که سراسر است از سختیایی که سده راهش هست ... و طوری این مشکلات بهش فشار
میاره که فک میکنه این عشق 1 طرفه اس ...
عشقی که تا مرز جنون میبرتش !!
عشقی که وقتی با فشار های مقطعی از زندگیشقاطی میشه باعث میشه تا از غرورش که عزیز ترین قسمت از زندگیشه بگذره ...گذشتنی
که هم میتونه اونو تا آسمونا ببره و فقط خوشبختی رو براش به ارمغان بیاره
وهم میتونه اونو در خود بشکونه و فقط براش طعم گس شکست رو به ارمغان بیاره
....

حالا باید دید که معبوده عشق آیدا جواب عاشقی واون همه از خودگذشتنشو چطوری میده....

سایر توضیحات::.داستان
درباره ی دختری به نام آیداست که همون دختر پریا در جلد اول این رمانه.
یعنی دختر فرهاد شایان! دختری با احساسات عجیب و غریب و فعال و خیـــلی شاد
و شیطون... با سرنوشتی که با دیگر شخصیت های داستان چنان به هم گره میخوره
که در عرض مدت زمانه این رمان، زندگی کاملا متفاوتی براش بوجود میاد.
داستان هنوز هم مثله جلد اول البته نه به اون شدت، حاشیه های فوتبالی هم
داره و درعین حال یه داستانیه برای به تصویر کشیدن یه درام، یه داستانی از
عشق ها و تمام درد ها و سختی هایی که در زندگی خصوصی هر فوتبالیست و بطور
کل یه فرد مشهور بوجود میاد. مشکلاتی که هیچوقت به چشم هیچکدام از مردم
عامه نخواهد آمد ....

درسته
که داستانم در اون حدی نیست که بشه روش ادعایی داشت و صد البته که هیچ
ادعایی هم روش نخواهم داشت ولی این کمترین حقه منه که اگه قراره داستانم
جایی قرار بگیره ، من به عنوان نویسندش رضایتِ کامل داشته باشم ...
پس از نویسندگان عزیزِ وبلاگ ها خواهشمندم بدونِ اجازه داستانو نذارن وگرنه دیگه خیـــــلی بد میشه .

اینم
برای اونایی که جلد اوله رمان رو نخوندن هر چند که موضوعش یه طوریه که
نیازیم نیس جلد اول خونده بشه تا سر از جلده دوم در بیارید :
blue-prince1|عسل کاربر انجمن

خواص میوه در احادیث

فایلهای کتاب:

دانلود در قالب جاوا, اندازه: 786.11 KB,

دانلود در قالب آندروید, اندازه: 718.91 KB

فایلهای کتاب:

دانلود در قالب جاوا, اندازه: 819.44 KB

 

فایلهای کتاب:

دانلود در قالب جاوا, اندازه: 3.78 MB, تعداد دانلود 24 بار

.

چند سال و چند عید باید از عمر تو بگذره تا آدم بشی !؟

یک سال از عمرت گذشت، ولی باز تو همونی که بودی !

فرشته دوست داشتنی بهار مبارک !

اس ام اس تبریک نوروز ۱۳۹۲ ( سری هفتم )




11 ماه گذشت ، بعضی ها دلشون شکست ، بعضی ها دل شکوندن ، خیلیا عاشق شدن ، خیلیا از بینمون رفتن ، خیلیا بینمون اومدن ، گریه کردیم و خندیدیم ، زندگی بر خلاف آرزوهامون زود گذشت ، چند روز از اون همه خاطره مونده .

با آرزوی سالی پر از موفقیت ، سال نو پیشاپی مبارک

( پارس اس ام اس )

.

.

.

خداوندا ، نمیدانم چه تقدیری مرا فرموده ای اما

برای دوستان من عطا فرما :

هزار و سیصد امید

هزار و سیصد و نود بهروزی

هزار و سیصد و نود و دو لبخند زیبا

سال نو بر شما و خانواده محترمتان مبارک باد

.

.

.

روز اول سال آدم به آدم میرسه ، اما اس ام اس به آدم نمیرسه !

سال ۱۳۹۲ بر شما مبارک

.

.

.

عید است ولی بدون او غم داریم / عاشق شده ایم و عشق را کم داریم

ای کاش که این عید ظهورش برسد / اینگونه هزار عید با هم داریم

اللهم عجل لولیک الفرج

سال نو مبارک

.

.

.

پیامک تبریک عید ۹۲

امیدوارم عید با بوسه هایش

بهار با گلهایش و سال نو با امیدهایش بر تو ای عزیزترین مبارک باشد . . .

.

.

.


فرخنده باد بر همگان مقدم بهار / نوروز ، جاودانه ترین جشن روزگار

نوروز مبارک

.

.

.

برآمد باد صبح و بوی نوروز / به کام دوستان و بخت پیروز

مبارک بادت این سال وهمه سال / مبارک بادت این روز و همه روز

نوروزتان پی

منم ، طهورا !
نویسنده: mansi1982





منم طهورا دختر اریایی نسلی از کوروش کبیر اماده ام برای............ انتقام
انتقام خون پدر انتقام خون مادر و انتقام خون برادر
چشمامو برای چند ثانیه روی هم می زارم باید تمرکز داشته باشم لنز دوربین قناصه را تنظیم می کنم
حالا مورد تو تیر راس منه یاد حرف پدر م می افتم که می گفت
طهورا ....یه قناصه زن قبل از شلیک یه نفس عمیق بدون بازدم می کشه به هیچ چیز فکر نمی کنه
چون فکرت که درگیر باشه دستات می لرزه
پس نفسمو تو سینه ام حبس می کنم فکرمو ازاد می کنم ازاده .....ازاد دستم رو ماشه است
نمی لرزه حال وقتشه 3...2..1....... بنـــــگ
هدف افتاد .........

یا علی ع

باز امشب منادی کوفه،از امامی غریب می خواند
گوشه ی خانه دختری تنها،دارد اَمن یجیب می خواند

مثل اینکه دوباره مثل قدیم،چشم اَز خون دل تری دارد
این پرستار نازنین گویا،باز بیمار بستری دارد

چادر پُر غبار مادر را،سرسجاده برسرش کرده
بین سر درد امشب بابا،یاد سر درد مادرش کرده

آه در آه ،چشمه در چشمه،متعجب زبان گرفته!پدر
خار درچشم، اُستخوان به گلو،درگلوم اُستخوان گرفته پدر

آه بابا به چهره ات اصلاً،زخم ودرد و وَرم نمی آید
چه کنم من شکاف زخم سرت،هرچه کردم به هم نمی آید

باز سر درد داری وحالا،علت درد پیکرم شده ای
ماه «اَبرو شکسته» باباجان،چه قَدَر شکل مادرم شده ای

سرخ شد باز اَز سر این زخم،جامه تازه تنت بابا
مو به مو هم به مادرم رفته،نحوه راه رفتنت بابا

پاشو اَز جا کرامت کوفه،آنکه خرما به دوش می بردی
زود در شهر کوفه می پیچد،که شما بازهم زمین خوردی

دیشب اَز داغ تا سحر بابا،خواب دیدم وَگریه ها کردم
اَز همان بُغچه ای که مادر داد،کَفنی باز دست وپا کردم

کاملاً در نگاه تو دیدم،مثل اینکه مسافری این بار
گر شما می روی برو اما،بهر ما فکر معجری بردار

کودکانی که نانشان دادی،روزگاری بزرگ می گردند
می نویسند نامه اَما بعد،بی وفا مثل گرگ می گردند

یا زمین دار گشته و آن روز،همه افراد خیزران کارند
یا که آهنگری شده آن جا،تیرهای سه شعبه می آرند

وای اَز مردمان بی احساس،دردهای بدون اندازه
وای اَز آن سوارکاران و،نعل اسبی که می شود تازه

وای اَز دست های نامَحرم،آتش ودود وچادر و دامان
وای اَز کوچه ی یهودی ها،سنگ باران قاری قرآن...


|