زمان جاری : شنبه 02 تیر 1403 - 1:58 بعد از ظهر
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



ارسال پاسخ
تعداد بازدید 2593
نویسنده پیام
ali1405 آفلاین

فعال
ارسال‌ها : 257
عضویت: 2 /7 /1390
محل زندگی: نصف جهان
تشکرها : 61
تشکر شده : 141
التروسونیک
امواج التراسونيک

علم اولتراسونيک در زمينه های مختلف صنعتی مثل : ماشين کاری ، جوشکاری ، کنترل کيفيت ، تميز کردن و ديگر فرآيند ها کاربرد زيادی پيدا کرده است .

انسان قادر است موج های صوتی با فرکانس 20 تا 20000 سيکل در ثانيه را بشنود موج های صوتی با فرکانس کمتر از 20 سيکل در ثانيه را اينفراسونيک ( فرو صوت ) و به دسته ای از امواج مکانيکی که فرکانس نوسانشان بيش از محدوده شنوايی انسان ( 20KHz ) باشد امواج اولتراسونيک ( فرا صوت ) گفته می شود . اين امواج بدليل خواصی که دارند کاربردهای متنوع وبعضاَ جالبی دارند . با محاسبه ای ساده می توان دريافت که اگر نقطه ايی با فرکانس 25 کيلوهرتز و دامنه 10 ميکرومتر نوسان کند شتاب آن بالغ بر 25 هزار برابر شتاب ثقل می شود . اين شتاب و به طبع آن سرعت بالا در مايعات باعث ايجاد کاويتاسيون می شود و در هنگام انفجار حباب های ايجاد شده فشاری در حدود 200 بار ايجاد می گردد . از طرف ديگر اگر حرکت نسبی با مشخصات فوق ميان دو سطح جامد برقرار شود ازدياد دما باعث جوش خوردن دو سطح به يکديگر می شود که Ultrasonic Welding می باشد.

امواج صوتی که کاربرد صنعتی دارند حداکثر 100,000 سيکل در ثانيه است . موج اولتراسونيک با عبور يک جريان الکتريکی ( معمولاً 60 سيکل متناوب ) از يک ژنراتور مناسب که مبدل Transducer نام دارد ايجاد ميشود.

موج اولتراسونيک به وجود آمده معمولاً با همکاری يک مايع ( مثلاً در تميز کردن قطعات يا کاربردهای کنترل کيفيت ) کار انجام می دهد .



تراش کاری فلزات به وسيله امواج ماوراء صوت Ultra Sonic Machining :

فلزات مختلف به وسيله ماشين های ابزاری که با دستگاه اشعه ماوراء صوت مجهز است تراش داده می شوند ، بدين صورت که از ارتعاشات مکانيکی فرکانس زياد استفاده می شود که اين ارتعاشات سبب می شود که ذرات سمباده از نوک ابزار مخروطی که جنس آن معمولاً از جنس فولاد کم کربن است ، با ارتفاع کم ( ارتفاع اين ارتعاش بين 0.05 تا 0.125 ميليمتر می باشد ) عبور کرده و در نتيجه براده برداری انجام می گيرد ( براده برداری بدين صورت است که ماده توسط ذرات ساينده به صورت ذرات تراشه کوچک از سطح قطعه جدا می شوند .) و چون انرژی زياد ذرات سمباده ای برای برش قطعات بکار می رود ، از اين روش اکثراً برای برش و يا تراش کاری داخل قطعات مورد استفاده قرار می گيرد .

فرکانس اين ارتعاشات معمولاً 20KHz می باشد که اين ارتعاشات سرعت زيادی به ذرات ساينده بين ابزار و سطح قطعه می دهند .

جنس ذرات ساينده :

جنس ذرات ساينده معمولاً از کاربيد بورون Boron Carbide و يا اکسيد آلومينيوم Aluminium Oxide و کاربيد سيليکن Silicon Carbide می باشد و اندازه اين ذرات ساينده بين 100 برای سطوح خشن و 1000 برای سطوح نرم می باشد ، که اين دانه ها به همراه دوغاب استفاده می شوند که 20 تا 100 درصد حجم دوغاب را دانه های ساينده تشکيل می دهند . دوغاب کار خارج کردن قسمت های جدا شده از سطح قطعه کار را انجام می دهد .

از فرآيند ماشين کاری ماوراء صوت ، برای ماشين کاری مواد سخت و ترد مثل سراميک ، کاربيد ، شيشه ، سنگ های قيمتی و فولاد سخت شده استفاده می شود .

اگر از ذرات ساينده بسيار ريز استفاده شود تلرانس بدست آمده 0.0125 ميليمتر و حتی بهتر می باشد .

امواج اولتراسونيک مانند ديگر امواج دارای خاصيت شکست و انعکاس و نفوذ و پرش می باشد . برای توليد اين امواج روشهای متفاوتی وجود دارد .

مجموعه های اولتراسونيک معمولا از سه بخش کلی تشکيل می شوند :

1- مبدل 2- بوستر 3- تقويت کننده يا هورن

مبدل نقش توليد امواج مکانيکی و تبديل انرژی الکتريکی به مکانيکی را دارد .

بوستر و تقويت کننده نيز وظيفه انتقال و تقويت دامنه حرکت و رساندن آن به مصرف کننده را به عهده دارند .



کاربرد های ديگر اولتراسونيک :

1- يکی از کاربردهای اصلی اولتراسونيک تقويت اثر پاک کنندگی محلول های شيميايی است . هنگامی که موج اولتراسونيک از محلول تميز کننده عبور می کند در آن حباب های ميکروسکوپی از بخار ايجاد می شود . اين حباب ها در هر ثانيه تقريباً 20,000 مرتبه تشکيل شده و از بين می روند . در اثر اين پديده ، فشار موضعی حدود 10,000psi و حرارت زياد توليد می شود .

حباب های توليد شده به سطح قطعه کار ضربه زده و کليه آلودگی های سطح ، روغن ، گريس و براده ها را پاک می کنند .

2- يکی از بهترين روش های غير مخرب ، آمون غير مخرب اولتراسونيک در خطوط توليد پيوسته و اتوماتيک ، برای کنترل يکپارچگی ساختار قطعات است . با روش اولتراسونيک ، ترک هايی به کوچکی 6.25 * 0.025 ميليمتر را می توان پيدا کرد .

3- امواج صوتی را برای جوش دادن فلزات به غير فلزات را نيز می توان به کار برد . به روش اولتراسونيک می توان عمليات جوشکاری دقيق و محکم بين مواد غير مشابه را با موفقيت انجام داد .

امضای کاربر :
هر موقعيتي چه خوب يا بد، گذرا است...
شکرگزار باش؛
شايد بدترين شرايط زندگي تو براي ديگران آرزو باشد...
دوشنبه 18 مهر 1390 - 20:07
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از ali1405 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: saedsh &
ali1405 آفلاین


فعال
ارسال‌ها : 257
عضویت: 2 /7 /1390
محل زندگی: نصف جهان
تشکرها : 61
تشکر شده : 141
پاسخ : 1 RE التروسونیک
تست آلتراسونیک ﴿UT﴾

تست غیرمخرب: تست مواد گوناگون از نظر وجود هر نوع گسستگی، بدون هر گونه اثر تخریبی بر آن.
مهمترین روشهای تست غیر مخرب شامل:
1. آلتراسونیک ﴿UT﴾
2. رادیوگرافی ﴿RT﴾
3. ذرات مغناطیس ﴿MT﴾
4. مواد رنگی نافذ ﴿PT﴾
5. بازرسی چشمی ﴿VT﴾
6. جریان گردابی ﴿ET﴾

در تمام روشهای فوق تفسیر نتایج بدست آمده اهمیت حیاتی دارد که بیشتر به مهارت و تجربه اپراتور بستگی دارد. اگر چه استفاده از فرمولهای متناسب با نوع تست، تکنیک و دستورالعملهای لازم صحت کار را افزایش خواهد داد.

تاریخچه تست التراسونیک
در قرون وسطی کارگران ماهری که برای کلیساها ناقوس می­ساختند بصورت تجربی بعداز ضربه زدن به ناقوس از روی صدای آن به سلامت یا وجود عیب در آن پی می­بردند. از این قانون کارگران راه آهن نیز استفاده می­کردند بدین ترتیب که با چکش ضرباتی به چرخهای واگنها می­زدند و از روی نتهای صدا وجود عیب یا شل بودن چرخها را تشخیص می­دادند.
در سال 1880 برادران کوری کشف کردند که اگر کریستالهای کوارتز به شیوه خاصی بریده شده و در معرض فشار یا ضربه قرار بگیرند پتانسیل الکتریکی تولید می­کنند، در سال 1881 لیبمن فرضیه­ای ارایه کرد و گفت این اثر کریستالها بصورت معکوس هم قابل انجام است یعنی اگر کوارتز در معرض جریان الکترسیته متناوب قرار گیرد شروع به ارتعاش می­کند. در 1912 بعد از غرق شدن کشتی تایتانیک نیروی دریایی سعی کرد از طریق ارسال امواج صوتی و دریافت اکوهای برگشتی راهی برای تشخیص محل دقیق کوههای یخی بیابد، آنها از این طریق به شناسایی زیر دریاییها در طول جنگ جهانی اول پرداختند. در جنگ جهانی دوم نیز با استفاده از همین روش کمیته تحقیق و تشخیص ضد زیردریایی تشکیل شد که در جنگ آتلانتیک علیه قایقهای U کمک گسترده­ای به ارتش امریکا نمود. در 1929 فیزیکدان روسی بنام سوکولف به دانش ارسال ارتعاشات تولیدی به درون فلزات پی برد این کار بعدها توسط آلمانها دنبال شد.
اولین عیب یاب التراسونیک توسط اسبرول در1942 ساخته شد، اینکار همزمان توسط فایراستون امریکایی و یک فیزیکدان آلمانی انجام شد.
در ابتدا تست التراسونیک فقط در هواپیمایی کاربرد داشت ولی در 1950 در نیروگاههای برق بریتانیا برای تست قطعات فولادی با ضخامتهای بالا مورد استفاده قرار گرفت. بعد از جنگ جهانی دوم در ساخت نیروگاههای هسته­ای، صنعت نفت و هواپیمایی تست UT استفاده گسترده­تری یافت. امروزه دستگاههای UT از نظر اندازه، کارایی و تنوع در کاربرد پیشرفتهای چشمگیری نموده­اند.
مزایای استفاده از روش UT نسبت به RT
1) UT خطری برای سلامتی ندارد و تکنسین می­تواند بدون تعطیل کردن کار دیگر کارگران در کنار آنها به تست قطعات بپردازد.
2) یکی از بهترین راههای تشخیص LOF دیواره لوله بویلرها و ترکهای جدار آنها که از عوامل مهم انفجار در بویلرها محسوب می شود.
3) بهترین راه تشخیص عیوب سطحی مانند Lamination است که گاه در رادیوگرافی دیده نمی شود.
4) زمان صرف شده در تست UT یک قطعه با ضخامت زیاد نسبت به قطعه­ای با ضخامت کم خیلی متفاوت نیست، درحالیکه در رادیوگرافی قطعات با ضخامت بالا مدت زمان بیشتری باید در معرض اشعه قرار بگیرند.
بدلایل زیر از روشهای مختلف NDT استفاده می کنیم:
1. جنس قطعه
2. نحوه ساخت
3. شکل هندسی
4. خواص فیزیکی
5. هزینه
6. عدم دسترسی به همه جای قطعه
یادآوری: تستهای مخرب شامل تست کشش، خمش، ضربه و... می­باشد
متخصص NDT باید دو شرط زیر را دارا باشد
1) Certification
2) Qualification
LevelІ: تست قطعات، مشخص کردن نوع ومقدار عیب، تهیه وتنظیم Report
LevelП׃ تست قطعات ، مشخص کردن نوع و مقدار عیب ، تهیه و تنظیم Report و درنهایت Accept یا Reject قطعه
استانداردها
مهمترین استانداردها عبارتند از ׃
1) ASME
2) AWS مانندAWSD1.1که مربوط به سازه های فولادی است.
3) API مثل API650 مربوط به تست مخازن یا API1104 برای تست خطوط لوله
4) DIN آلمان
5) BS انگلیس
امواج التراسونیک
امواج التراسونیک از نوع امواج مکانیکی­اند در نتیجه جهت انتشار به محیط مادی نیاز دارند.
جهت آشنایی با مبحث التراسونیک یادآوری تعاریف زیر ضروری بنظر می­رسد.
صوت
هر گاه ماده­ای به ارتعاش درآید صوت تولید می شود.
شما می­توانید با کشیدن یک خط­کش روی میز یا با کشیدن تکه­ای نخ کشسان این امر را مشاهده نمایید. هنگامیکه سطوح کشسان مرتعش می­شوند این ارتعاشات یا همان امواج صوتی بر مولکولهای هوا فشار وارد کرده و آنها نیز این فشار را به مولکولهای مجاور انتقال می­دهند در نتیجه منطقه­ای با فشار بالا شکل می­گیرد ﴿Compression﴾. هنگامیکه سطح مرتعش شده به عقب برمی­گردد حرکت مولکولهای هوا بصورت مجزا انجام می­شود در نتیجه منطقه­ای با فشار کم شکل می­گیرد ﴿Rarefaction).در واقع با ارتعاش یک سطح بطور متناوب تراکم و ترقیق هوا تکرار می­شود و بصورت امواج صوتی از سطح خارج می­شود.
امواج صوتی در هر محیط مادی که دارای مولکولهای متحرک است منتشر می­شود اما در محیطهای چگالتر (کشسانتر) با سرعت بیشتری انتشار می­یابد، بهمین دلیل سرعت امواج صوتی در جامدات از مایعات بیشتر و در مایعات از هوا بیشتر است.
فرکانس ﴿f﴾׃تعداد نوسانات در واحد زمان. واحد آن هرتز﴿HZ﴾ که برابر یک نوسان در مدت یک ثانیه می­باشد.
دوره ﴿T﴾׃مدت زمان یک نوسان کامل و واحد آن ثانیه است.
طول موج ﴿ג﴾׃ دریک نوسان کامل انرژی از حداکثر مقدار خود به حداقل رسیده و دوباره به حداکثر می­رسد، به فاصله بین این دو حداکثر، طول موج گویند. به­ عبارت دیگر طول موج مسافتی است که یک موج طی می­کند تا به حالت اولیۀ خود برسد.
برای محاسبه طول موج کافیست سرعت صوت در قطعه را بر فرکانس کریستال تقسیم کنیم:
v/f = ג
مثال:
مطلوبست محاسبه طول موج پراب نرمال 2MHZ در قطعه­ای از جنس استیل؟
جواب׃2.96mm
نکته:
هر چه فرکانس بالاتر باشد طول موج کوتاهتر، عمق نفوذ موج در قطعه کمتر ولی حساسیت تست بیشتر است و بالعکس.
امواج تا 20 هرتز را Infrasonic گویند که قابل شنیدن توسط انسان نیست.
امواج بین 20HZ تا 20KHZ را امواج اکوستیک گویند که توسط انسان قابل شنیدن است.
امواج بالای 20KHZ را امواج التراسونیک گویند که غیرقابل شنیدن می­باشد.
نحوه انتشار صوت (مدهای صوت)
مد طولی Longitudinal)یا Compression﴾
راستای ارتعاش ذرات ماده با انتشار امواج در یک جهت است، فقط امواج طولی در آب و هوا منتشر می­شود.
مد عرضی Transverse) یا Shear﴾
راستای ارتعاش ذرات ماده عمود بر راستای انتشار امواج می­باشد. سرعت صوت در این مد نصف مد طولی است.
مد سطحی ﴿Surface یا Reighly﴾
امواج صوتی حداکثر به اندازه یک طول موج ﴿ג﴾ در قطعه نفوذ می­کنند، سرعت صوت برابر 9/0 مد عرضی می­باشد و حرکت ذرات بصورت بیضی است.
مد صفحه ای ﴿Lamb یا Plate﴾
امواج صفحه­ای در موادی که بصورت صفحات نازک درآمده­اند منتشر می­شوند بشرطی که ضخامت صفحات به اندازه یک طول موج باشد. حرکت ذرات مانند مد سطحی به صورت بیضی است.
جدول سرعتهای طولی و عرضی بعضی از مواد

V Shear
m/s


V Com
m/s


Material
NA

332

AIR
NA

1480

WATER
3250

5920

STEEL
3130

6320

ALUMINIUM
1430

2730

PERSPEX
2260

4700

COPPER
2120

4430

BRASS
نکته׃90% انرژی صوتی از Interface بازتاب می­یابد و در حقیقت فقط حدود 10% انرژی صوتی تولید شده توسط کریستال پراب بعد از عبور از Couplant وارد قطعه می­شود، جالبتر اینکه فقط 1% از این انرژی وارد شده بعد از برخورد به BackWall یا عیب توسط پراب دریافت می­شود.
Diffraction)تفرق(
هنگامیکه پرتوهای صوتی از یک روزنه کوچک یا از یک لبه تیز عبور می­کنند در جهت­های مختلف انکسار می­یابند، به این پدیده تفرق گویند که یکی از دلایل عدم دریافت قسمت عمده پرتوهای صوتی ارسالی است.
روشهای تولید امواج التراسونیک
1) Electrostatic׃ از بارهای ثابت استفاده می­شود.
2) ElectroMagnetic׃ از میدان مغناطیس استفاده می­شود یعنی مرتباً جای قطبهای N و S عوض می­شود.
3) MagnetoStractive׃ خاصیتی است در بعضی مواد در طبیعت که اگر در میدان مغناطیسی قرار گیرند مرتعش می­شوند.
4) PizoElectric׃اولین بار جاس و بیرکوری کوارتز را در آزمایشهای خود استفاده کردند، امروزه از سرامیکهای پلاریزه بجای کریستالهای کوارتز استفاده می­شود. با تغییر در ضخامت و در معرض جریان الکتریسیته قرار دادن کریستالها می­توان ارتعاشاتی با فرکانسهای متفاوت بدست آورد، فرکانس بستگی به ضخامت کریستال و سرعت صوت در آن دارد. با فرمول زیر ضخامت کریستال قابل محاسبه می­باشد:
f × 2 / V= T
T׃ ضخامت کریستال
V׃ سرعت صوت در کریستال
PizoElectric طبیعی ׃ کوارتز
Pizo مصنوعی ׃
1) لیتیم سولفات ﴿LIS﴾ گیرندگی بسیار بالایی دارند اما در آب حل می­شوند.
2) تیتانات باریم
3) سرب زیرکونیوم تیتانات
4) سرامیکهای پلاریزه شده
امپدانس اکوستیکی ﴿Z﴾
مقاومت ماده در مقابل عبور امواج صوتی Z= ρν
هر چه مقدار عدد Z بزرگتر باشد مقاومت ماده در مقابل عبور امواج صوتی کمتر است. مثلا Z Steel = 15.20 و Z Air = .0003 می باشد در نتیجه مقاومت فولاد در مقابل امواج صوتی کمتر بوده و امواج با سرعت بیشتری عبور می کنند. بدلیل مقاومت بسیار بالای هوا در برابر عبور صوت ، امواج در هوا منتشر نمی­شوند و بهمین دلیل بین ترانسدیوسر و قطعه از کوپلنت استفاده می­کنیم.
محاسبه درصد امواج عبوری و برگشتی در دو محیط با Z متفاوت
درصد امواج برگشتی ﴿Z2 – Z1/ Z2 + Z1﴾ R =
درصد امواج عبوری z1 + z2) ﴾/ 4z1.z2T =
مثال
اگر امواج صوتی از آلومینیوم به فولاد وارد شوند مقدار T و R را محاسبه کنید؟
Z Al= 1.72 و Z Steel = 4.56



Density
g/cm



Velocity
Cm/sec



Impedance
g/cm-sec



Material


0.001


0.33 × 10


0.000033 × 10


AIR

1.00


1.49 × 10


0.149 × 10


WATER

2.71


6.35 × 10


1.72 × 10


ALUMINIUM

7.8


5.85 × 10


4.56 × 10


STEEL

امضای کاربر :
هر موقعيتي چه خوب يا بد، گذرا است...
شکرگزار باش؛
شايد بدترين شرايط زندگي تو براي ديگران آرزو باشد...
دوشنبه 18 مهر 1390 - 20:11
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از ali1405 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: saedsh /
ali1405 آفلاین


فعال
ارسال‌ها : 257
عضویت: 2 /7 /1390
محل زندگی: نصف جهان
تشکرها : 61
تشکر شده : 141
پاسخ : 2 RE التروسونیک
پراب نرمال پراب زاویه­ای

(Compression) (Shear)
قانون اسنل
در یک پراب عرضی هنگامیکه امواج صوتی از Perspex خارج شده و وارد محیط دوم می­شوند بدلیل اختلاف چگالی، در سطح مشترک دو قطعه (Interface) سه اتفاق می­افتد:
1) Refelection ׃ بخشی از امواج بازتاب می­یابند.
2) Refraction ׃ بخش دیگر امواج بعد از ورود به محیط دوم شکست می­یابند و با زاویه­ای متفاوت از زاویه ورودی در محیط دوم به حرکت خود ادامه می­دهند.
طبق قانون اسنل
/ V 2Sin R Sin I = V 1.
Sin I׃ زاویه تابش
Sin R׃ زاویه شکست
V1׃ سرعت صوت در محیط اول
V 2׃ سرعت صوت در محیط دوم
مثال
پرابی لازم داریم که در فولاد زاویه 45 درجه بدهد، زاویه تابش را محاسبه نمایید؟
سرعت صوت در Perspex =m/s 2730
سرعت صوت در Steel =3250 m/s

مطابق شکل هنگامیکه امواج با زاویه 90 درجه وارد قطعه می­شوند در Interface به­دلیل پدیده شکست، در قطعه همزمان امواج طولی و عرضی تولید می­شود حال اگر فقط امواج عرضی مد نظر ما باشد بررسی این امواج بسیار مشکل خواهد بود.
تا وقتیکه زاویه پراب 27 درجه )زاویه تابش( باشد در قطعه همزمان امواج طولی و عرضی داریم اگر این زاویه تابش را به 27.4 درجه برسانیم در قطعه فقط امواج عرضی خواهیم داشت “ به این زاویه، زاویه بحرانی اولFirstCriticalAngle می­گویند که با این زاویه تابش امواج عرضی با زاویه 33 درجه در قطعه خواهیم داشت.
حال اگر زاویه تابش را تا 57.14 درجه افزایش دهیم در قطعه امواج عرضی جای خود را به امواج سطحی ﴿Surface﴾ می­دهند به این زاویه، زاویه بحرانی دوم ﴿Second Critical Angle﴾ گویند.
در نتیجه اگر ما خواهان تولید امواج عرضی در قطعات فلزی هستیم زاویه تابش می بایست بین 27.4 و 57.14 باشد البته حداقل زاویه پرابهای تولیدی 35 درجه و حداکثر 80 درجه می باشد.
محاسبه زاویه بحرانی اول و دوم برای محیطهای غیر فلزی
در روش تست Immersion که بعداً راجع به آن بحث خواهد شد، محیط اول آب می­باشد در نتیجه محاسبه زاویه بحرانی اول و دوم نیز متفاوت است.
زاویه بحرانی اول در واقع زاویه تابشی است که امواج طولی در قطعه مورد تست با زاویه 90 درجه تولید کرده­اند.
به کمک قانون اسنل می­توان نوشت ׃
Sin I = Sin 90 . Compression Speed Of Sound In Perspex Or Water
Compression Speed Of Sound In Material

زاویه بحرانی دوم در واقع زاویه تابشی است که امواج عرضی در قطعه مورد تست با زاویه 90 درجه تولید کرده­اند.
Sin I = Sin 90 . Compression Speed Of Sound In Perspex Or Water
Shear Speed Of Sound In Material

نکته ׃ زاویه بحرانی همیشه زاویه تابش است.
مثال ׃ مطلوبست زاویه بحرانی اول و دوم در صورتیکه محیط اول آب و محیط دوم آلومینیم باشد؟
سرعت صوت در آب = 1480m/s
سرعت صوت ﴿امواج طولی﴾ در آلومینیوم = 6320m/s

انواع پراب
انواع مختلفی از پرابها (که ترانسدیوسر یا SearchUnit نیز نامیده می­شوند) طراحی و ساخته می­شود ولی متداول­ترین آنها که در جوش، صنعت هواپیمایی و تستهای معمول التراسونیک مورد استفاده قرار می­گیرد شامل׃
1) پراب نرمال ﴿CompressionWaveProbe﴾
پراب نرمال در قطعه تولید امواج طولی می­کند و تشکیل شده از یک کریستال در یک محفظه فلزی یا پلاستیکی و سیمی که جریان الکتریکی را از دستگاه التراسونیک به پراب می­رساند تا باعث لرزش کریستال و تولید امواج نماید.همچنین در پشت کریستال ماده­ای قرار گرفته که باعث کاهش لرزشهای کریستال شده و به اصطلاح Damping می­کند. در جلوی آن هم قطعه­ای سرامیکی جهت جلوگیری از فرسایش کریستال قرار گرفته است.
2) پراب زاویه­ای ﴿AngleProbe﴾
پراب زاویه ای در واقع همان پراب نرمال است با این تفاوت که با زاویه دلخواه درون Perspex قرار گرفته­است. پراب زاویه­ای معمولاً در قطعه تولید امواج عرضی و گاهی اوقات امواج سطحی می­نماید و بطور گسترده­ای در تست جوش، ریخته­گری و صنایع هواپیمایی کاربرد دارد. پراب زاویه­ای برای تشخیص عیوبی مورد استفاده قرار می­گیرد که از نظر طرز قرار گرفتن قابل تشخیص بوسیله پراب نرمال نیست.

دلایل استفاده از Perspex بعنوان پوشش بعد از کریستال:
الف- سرعت طولی صوت در Perspex ﴿ 2730 m/s ﴾ کمتر از سرعت عرضی صوت در استیل می­باشد در نتیجه زاویه شکست بزرگتر از زاویه تابش است.
ب- Perspex در برابر سیگنالهای ناخواسته حاصل از برخورد امواج طولی بازتاب یافته از Interface بسیار جاذب است.
3) پراب دو کریستاله ﴿Twin Or Double Crystal Probe﴾
پرابهای تک کریستاله امواج التراسونیک را با یک کریستال ارسال و دریافت می­کنند یعنی امواج را داخل قطعه ارسال کرده و هنگامیکه اکو برگشتی را از Back Wall یا از یک عیب دریافت می­کنند کریستال شروع به لرزش کرده، انرژی مکانیکی تبدیل به الکتریکی شده بوسیله سیم رابط به دستگاه منتقل می­شود. هنگامیکه پراب تک کریستاله استفاده می­کنیم بدلیل اینکه ارتعاشات ارسالی از کریستال بعد از برخورد به Perspex پراب بلافاصله توسط کریستال دریافت می­شود همیشه در ابتدای CRT یک اکو برگشتی داریم که Initial Pulse نامیده می­شود. این امر سبب می­شود که عیوب احتمالی در بالای قطعه مورد تست آشکار نشود. به منطقه­ای در CRT که عیوب بدلیل وجود Initial Pulse ممکن است تشخیص داده نشود Dead Zone گویند. پرابهای دو کریستال برای به حداقل رساندن این مشکل طراحی شده­اند زیرا دو کریستال به گونه­ای با زاویه خاص درون Perspex قرار داده شده­اند که امواج ارسالی توسط یک کریستال بعد از ورود به قطعه توسط کریستال دوم دریافت می­شود.
مزایا
1. پرابهای دو کریستال را می­توان از3-25 mm تنظیم کرد.
2. برای اندازه­گیری قطعات نازک مناسب است.
3. عیوب نزدیک به سطح را می­توان تشخیص داد.
4. تفکیک پذیری بالایی در عیوب نزدیک به سطح دارند.
معایب
1. در سطوح ناصاف و دارای خمیدگی به آسانی نمی­توان از آنها استفاده نمود.
2. عدم تشخیص صحیح عیوب کوچک بدلیل پهنای بیشتر پراب دو کریستاله نسبت به پراب معمولی.
بنابراین از پراب دو کریستال بیشتر بعنوان یک پراب متمم استفاده می­شود.

Near Zone ﴿Near Field﴾
پیزو الکتریک کریستال از میلیونها ملکول تشکیل شده است، هنگامیکه جریان الکتریکی به آنها می­رسد شروع به لرزش کرده و امواج ضربه­ای منتشر می­کنند. مدت زمانی طول می­کشد که این امواج ضربه­ای یا همان پالسها در نقطه­ای همتراز شوند. به منطقه بین کریستال و نقطه­ای که امواج ضربه­ای همتراز شده و بصورت یک دسته موج یکسان تبدیل می­شوند ﴿NearZone﴾ گویند. داخل این منطقه بدلیل اینکه امواج در همه جهت­ها در حرکتند اکوهای برگشتی از عیوب نامشخص بوده ودر نتیجه تشخیص عیوب ریز بسیار مشکل می باشد. اندازه منطقه NearZone بسته به جنس ماده مورد تست متفاوت است ولی به کمک فرمول زیر می­توان آنرا محاسبه نمود

Or Near Zone = D.f ג/4Near Zone = D
4v
D׃قطر کریستال
ג׃ طول موج
f׃ فرکانس
v׃ سرعت صوت در قطعه
مثال
مطلوبست محاسبه NearZone پراب نرمال 5 MHZ با قطر 10mm در قطعه ای از جنس فولاد
سرعت صوت = 5900m/s
نکته׃ الف- هر چه قطر پراب بیشتر NearZone بزرگتر
ب- هر چه فرکانس بالاتر NearZone بزرگتر
Far Zone﴿Far Field﴾
در این منطقه که بعد از N.F قرار دارد امواج صوتی بصورت واگرا از هم دور می­شوند، هر چه فرکانس بالاتر باشد واگرایی کمتر است. زاویه واگرایی با فرمول زیر محاسبه می­شود׃
/ D Or K.v / D.f גSin 1/2 = K
K׃ میزان کاهش انرژی صوتی
D׃ قطر کریستال
در صورتیکه نقطه­ای را بخواهیم که در آن انرژی صوتی به 10% مقدار خود برسد میزان K برابر 08/1 خواهد بود اما اگر نقطه­ای را بخواهیم که مقدار انرژی صوتی به حداقل رسیده باشد مقدار K برابر 22/1 خواهد بود.
مثال׃ مطلوبست زاویه واگرایی پراب 5MHZ با قطر 10mmدر قطعه­ای از جنس فولاد
K = 1.22
ج׃16.6
نکته׃
1. فرکانس بالاتر واگرایی کمتر
2. قطر کریستال بالاتر واگرایی کمتر
3. به دو دلیل بالا است که پرابهای با فرکانس کم معمولا دارای قطر بزرگتری هستند.
روشهای تست التراسونیک
الف- PulseEcho׃ در این روش از یک پراب استفاده می­شود که همزمان کار ارسال و دریافت امواج صوتی را انجام می­دهد. پرابهای امروزی معمولاً به این روش کار می­کنند، به این روش روش تماسی گویند.
ب- Through Transmission׃این روش در گذشته مورد استفاده قرار می­گرفته ولی در حال حاضر کمتر بکار می­رود. روش کار بدین صورت می­باشد که یک پراب در یک سمت قطعه کار ارسال امواج صوتی را انجام می­دهد و در طرف دیگر قطعه پراب دوم امواج را دریافت می­کند، نرسیدن امواج صوتی به پراب دوم به معنی وجود عیب در قطعه می­باشد یعنی در واقع در صورت وجود عیب بزرگ اکو برگشتی نخواهیم داشت ولی اگر عیب کوچک باشد اکو برگشتی ضعیفتر خواهد بود.
مزایا
1. کاهش شدت صوت کمتری خواهیم داشت.
2. در CRT ناحیه مرده ﴿Dead Zone﴾ نداریم.
3. در این روش جهت عیب به اندازه PulsEcho مهم نیست.
معایب
1. محل دقیق عیب را نمی­توان مشخص کرد.
2. نوع عیب قابل تشخیص نیست.
3. قطعه بایستی موازی باشد.
4. بایستی به دو طرف قطعه دسترسی داشت.
پ - Immersion
روشی است جهت تست قطعات غوطه­ور در مایعات، از پراب با فرکانس بالا استفاده می­کنیم.
از پراب نرمال می­توان با چرخاندن دست بعنوان پراب زاویه­ای استفاده نمود.
Water Path = 1/4 . Thich + 6 mm

/v Material . Th + 6 mm Or W P = vw
Th׃ ضخامت قطعه
v׃سرعت صوت
Attenuation : کاهش شدت انرژی صوتی را گویند. به دو دلیل اتفاق می­افتد:
1) پرتوهای صوتی بصورت مخروط واگرا از هم دور می­شوند ﴿BeamSpread﴾
2) در قطعات مورد تست نیز بخشی از پرتوها جذب و قسمتی پخش می­شوند ﴿AbsorbAndScatter﴾
Absorption׃ هنگامیکه پرتوهای صوتی به مولکولهای قطعه مورد تست برخورد می­کنند باعث ارتعاش آنها شده این ارتعاش باعث بوجود آمدن گرما می­شود در واقع انرژی پرتوها جذب مولکولها شده و تبدیل به انرژی مکانیکی وگرمایی می­شود. میزان جذب در مواد گوناگون و حتی از یک نوع فولاد تا نوع دیگر متفاوت است. میزان جذب در Perspex ، نایلون و سرب بسیار بالا و در آلومینیوم پایین است.
Scatter׃ همه مواد دارای دانه بندیهای متفاوت هستند و Scatter زمانی اتفاق می­افتد که پرتوهای صوتی بعد از برخورد به این دانه بندیها بازتاب می­یابند .هر چه دانه بندیها بزرگتر باشد پرتوهای صوتی بیشتر بازتاب پیدا می­کنند، این بازتابها در پایین صفحه CRT به شکل Grass (چمن) ظاهر می­شود.
نکته ׃ دلیل اینکه در فرکانس پایین پرتوهای صوتی نفوذ بیشتری در قطعه دارند اینست که “ فرکانس پایین باعث ایجاد طول موج بلند می­شود زیرا اگر طول موج کوچکتر از دانه بندی ماده باشد پرتوها به سرعت Scatter می­یابند و به قسمتهای پایین قطعه نمی­رسند و در واقع گم می­شوند.
راههای دیگر از دست رفتن انرژی صوتی انرژی:
1. بازتاب از داخل پراب
2. Scatter از سطوح ناصاف
3. وجود ناخالصیهای غیر فلزی یا Lamination در قطعه
4. بازتاب از سطح قطعه مورد تست
5. تغییر مد
Damping﴿ میرا کردن ارتعاشات ناخواسته ﴾
هنگامیکه ضربه­ای به ناقوس وارد کنیم شروع به لرزش می­کند و بعد از مدت زمانی این لرزشها ضعیف و ضعیفتر شده و در نهایت از بین می­رود، چنانچه بعد از ضربه زدن به ناقوس دست خود را روی آن قرار دهیم لرزشها به سرعت خاتمه می­یابد در واقع با این کار لرزشها را میرا ﴿Damp﴾ کرده­ایم.
وقتیکه بوسیله جریان الکتریسیته به پیزو الکتریک کریستال شوک وارد می­کنیم بطور مداوم شروع به ارتعاش می­کند، اگر ارتعاشات ناخواسته تولیدی را کنترل نکنیم سیگنالهای دریافتی با تفکیک پذیری ﴿Resolution﴾ پایین خواهیم داشت. در بیشتر پرابها برای جلوگیری از این ارتعاشات مقداری تنگستن پشت پراب قرار داده می­شود.
انتخاب پراب
در انتخاب پراب باید به عوامل زیر توجه نمود:
1. تناسب ضخامت قطعه با قطر پراب
2. شکل هندسی قطعه
3. وضعیت سطح قطعه
4. ساختار متالوژیکی قطعه ، نوع دانه بندی ، موقعیت و جهت عیوب مورد انتظار
انتخاب فرکانس پراب
1. فرکانس بالاتر قدرت تفکیک پذیری بالاتر
2. فرکانس بالاتر حساسیت بالاتر
3. فرکانس بالاتر BeamSpread کمتر در نتیجه Sizing بهتر عیب
4. فرکانس پایینتر نفوذ بیشتر و کاهش شدت صوت کمتر
5. فرکانس پایینتر مناسبتر برای سطوح ناصاف
6. فرکانس پایینتر گستره بیشتر بخش پرتو در نتیجه پرتوهای بازتابی بیشتر از عیب و مناسب جهت تشخیص عیوب با شکل وجهت­های نامساعد
انتخاب اندازه قطر پراب
1. قطر بزرگتر کریستال انرژی صوتی بیشتر و دامنه وسیعتر تست قطعه
2. قطر بزرگتر کریستال عدم تماس کامل با سطوح ناصاف و دارای انحنا
3. قطر کوچک کریستال NearZone کوچکتر

پرابهای تک کریستال برای قطعات با ضخامت بالای 15mm تا 30mm مناسبند.
پرابهای دو کریستال برای قطعات با ضخامت کم مناسبند بخصوص وقتیکه دنبال عیوب نزدیک به سطح می­گردیم، البته این پرابها را میتوان طوری شکل داد که برای سطوح دارای انحنا نیز مناسب باشند.
Decibel : واحد شدت صوت دسی­بل می­باشد که 1/10 واحد بزرگتر یعنی بل است، برای مقایسه دو سیگنال در صفحه CRT میتوان از فرمول زیر استفاده نمود:
(ارتفاع سیگنال دوم /ارتفاع سیگنال اول) 20Log10 = اختلاف دو سیگنال در CRT
مثال
دو سیگنال را در CRT مقایسه کنید در صورتیکه اولی 40mm و دومی 20mm باشد؟
جواب ׃6dB
با استفاده از فرمول بالا نتایج زیر حاصل می­شود:
1) روش افت 6dB׃هر گاه 6dB از شدت صوت کم شود سیگنال درCRT از حداکثر ارتفاع خود به50% ارتفاع می­رسد. یعنی پرتوهای مرکزی از لبه انتهایی عیب برگشت می­خورد، از این روش جهت Sizing عیوب بزرگ استفاده می­شود.
2) روش افت 12dB׃ هرگاه 12dBاز شدت صوت کم کنیم سیگنال از حداکثر ارتفاع به 1/4 ارتفاع کاهش می­یابد.
3) روش افت 10dB׃ هرگاه 10dBاز شدت صوت بکاهیم سیگنال از حداکثر ارتفاع به 1/3 ارتفاع کاهش می­یابد.
4) روش افت 20dB׃ هر گاه 20dB ازشدت صوت کاسته شود سیگنال از حداکثر ارتفاع به 1/10 ارتفاع کاهش می­یابد و می­توان نتیجه گرفت که پرتوهای صوتی دقیقا به انتهای عیب برخورد کرده­­است.
انواع دستگاههای التراسونیک بر اساس نوع صفحه نمایشگر
1) A Scan ׃ بیشتر نمایشگرهای امروزی از این دسته­اند، تصویر بصورت تک بعدی نمایش داده می­شود.
2) B Scan ׃ برش عرضی ازعیب در قطعه مورد تست ارائه می­دهد و معمولا در بیمارستانها، صنعت هواپیمایی و اسکن قطعات غوطه­ور در آب استفاده می­شود.
3) C Scan ׃تصویر دو وجهی ﴿Planar﴾ از عیب ارائه می دهد، برای تست Lamination مناسب است زیرا حدود آن را در صفحه مشخص می کند. در این روش عمق عیب قابل تشخیص نیست (مثل تصویر رادیو گرافی).
4) D Scan ׃ نمای جانبی از عیب نمایش می­دهد و معمولا طول، عمق و ضخامت صحیح عیب را مشخص می­کند.
5) P Scan׃در واقع از B ،C و D اسکن تشکیل شده و اطلاعات بدست آمده بعد از پردازش در رایانه دستگاه در صفحه نمایشگر ظاهر می­شود. البته بدلیل هزینه بالا و آسیب پذیزی قابل استفاده در سایت نمی­باشد و فقط در آزمایشگاهها استفاده می­شود.
6) T Scan׃ این دستگاه به تازگی جهت تشخیص کروژن و Pitting بخصوص در بدنه کشتیها مورد استفاده قرار گرفته است بدین صورت که تصاویری از سطوح دارای خوردگی و Pitting ارایه می­دهد.
بلوکهای مرجع
1. بلوک v1 و v2
2. Distance Amplitude Curve ﴿ DAC ﴾
3. Area Amplitude Curve
عیوب مرجع
1) Back Wall׃ شرایط عیب مرجع
1. سطح BW باید موازی سطح ورودی دسته پرتوها باشد.
2. طول BW باید از گستردگی دسته پرتوها در عمق مورد نظر بزرگتر باشد.
3. عمق BW از 7/0 Near Field بزرگتر باشد تا در ناحیه مرده ﴿Dead Zone﴾ قرار نگیرد.
2) SideDrillHole﴿SDH﴾
1. محور SDH باید موازی سطح ورودی دسته پرتوها بوده و انحراف در صفحه نداشته باشد.
2. قطر SDH در عمق مورد نظر از پهنای دسته پرتو کوچکتر باشد.
3. عمق SDH از 0.7 NearField بیشتر باشد.
3) Flat Bottom Hole
1. محور FBH عمود بر سطح ورودی دسته پرتو بوده و در صفحه انحراف نداشته باشد.
2. قطر FBH از پهنای دسته پرتو در عمق مورد نظر کوچکتر باشد.
3. عمق FBH از 0.7 NearField بزرگتر باشد.

Couplant׃ موادی مانند آب ،روغن ، گریس و گلیسیرین که جهت از بین بردن هوا بین قطعه و پراب قرار می­گیرند.
مشخصات روی پراب
1- فرکانس
2- ابعاد پراب
3- زاویه پراب در پرابهای زاویه­ای ﴿ 45،60 و 70 ﴾
کالیبراسیون
بلوک I.I.W﴿1v﴾
پراب نرمال و بلوک v1׃
الف- تعیین تقریبی DeadZone׃ دستگاه را روی 100 Range کالیبره می­کنیم ، جاییکه Perspex در بلوک تعبیه شده از یک طرف تا لبه بلوک 5mm فاصله و از طرف دیگر 10mm فاصله است، ابتدا پراب نرمال را روی سطحی ازبلوک که 5mm تا Perspex فاصله دارد قرار می­دهیم اگر در CRT در نقطه 5mm خط TimeBase مجزا از اکو Initial Pulse اکو دیگری داشتیم این امر نشان می­دهد که DeadZone پراب کمتر از 5mm است، در غیر اینصورت مرحله بعد را انجام می­دهیم. حال پراب نرمال را روی سطحی از بلوک که 10mm تا Perspex فاصله دارد قرار می­دهیم اگر در CRT در نقطه 10mm خط TimeBase مجزا از اکو InitialPulse اکو دیگری داشتیم مشخص می­شود که DeadZone پراب کمتر از 10mm است ، در غیر اینصورت پراب قابل استفاده نیست.
ب- تعیین قدرت تفکیک پراب نرمال ﴿ Resolution ﴾: ابتدا دستگاه را روی 100 Range کالیبره می­کنیم سپس پراب را روی Notch بلوک قرار می­دهیم با توجه به ضخامتهای متفاوتی که در سمت دیگر بلوک ایجاد شده می­بایست در CRT روی نقاط 85 ، 91 و 100 در خط TimeBase اکوهای مجزا داشته باشیم.
پراب زاویه ای و بلوک 1v :
الف- تعیین ExitPoint پراب
ابتدا رنج را بیشتر از 100 مثلا 200 تنظیم می­کنیم، پراب را روی Notch و به سمت قوس بلوک قرار می­دهیم در CRT بعد از IP یک اکو خواهیم داشت ، پراب را به سمت عقب و جلو حرکت داده تا اکو به حداکثر مقدار خود برسد ﴿Maximize کردن اکو﴾ نقطه روی پراب که دقیقا بالای Notch است ExitPoint پراب می­باشد بدین معنی که پرتو مرکزی ﴿CentralBeam﴾ از این نقطه پراب خارج می­شود پس در آن نقطه روی پراب علامت می­گذاریم.
ب- تعیین Index پراب
فاصله Notch تا لبه قوس بلوک 100mm است، بعد از تعیین ExitPoint بوسیله خط کش فاصله جلوی پراب تا لبه بلوک را اندازه گرفته از 100mm کم می­کنیم مقدار باقیمانده Index پراب خواهد بود.
پ- تعیین زاویه صحیح پراب ﴿AngleCorrection﴾
در دو سمت بلوک درجه بندیها با اعداد مختلفی مانند 45 ، 60 ، 70 نوشته شده که با کمک این اعداد صحت زاویه نوشته شده روی پراب را بررسی می­کنیم، اگر زاویه پراب معلوم باشد ﴿مثلا 45﴾ پراب را روی عدد 45 که بر بلوک حک شده به سمت Perspex قرار داده و اکو مشاهده شده در CRT را با عقب جلو کردن براب Maximize می­نماییم، پراب روی هر زاویه­ای بود آن زاویه صحیح پراب می­باشد. اگر زاویه پراب مشخص نبود از کمترین زاویه نوشته شده روی بلوک (مثلا 35) به سمت Perspex پراب را جلو می­بریم هرجا که در CRT اکو Maximize شد، آنجا زاویه صحیح پراب می­باشد.تا 2 + درجه حداکثر تلورانس قابل قبول است.
ت- کالیبراسیون برای رنجهای متفاوت
پراب را روی Notch به سمت قوس بلوک قرار داده از آنجاییکه فاصله Notch تا انتهای قوس 100mm است اگر Range روی 100 قرار دهیم بجز IP فقط یک اکو روی عدد 10 در CRT بایستی داشته باشیم، اگر Range روی 200 باشد دو اکو روی 5 و 10 خواهیم داشت و به همین ترتیب در رنجهای دیگر ۰
پراب زاویه ای و بلوک v2
الف- تعیین ExitPoint پراب ׃پراب را به سمت یکی از قوسهای بلوک قرار داده اکو بدست آمده در صفحه را Maximize می نماییم آن نقطه از براب که دقیقا بالای Notch قرار گرفته ExitPoint می­باشد.
ب- تعیین Index پراب ׃ وقتی ExitPoint مشخص شد اگر پراب به سمت قوس کوچکتر باشد فاصله جلوی پراب تا لبه بلوک را اندازه گرفته از عدد 25 کم می­کنیم و اگر پراب به سمت قوس بزرگتر باشد این فاصله را از 50 کم می­کنیم تا Index مشخص شود.
پ- تعیین زاویه صحیح پراب ׃ مانند بلوک v1 عمل می­کنیم منتها پراب باید به سمت SideDrillHole باشد.
ت- تعیین قدرت تفکیک پراب زاویه­ای با بلوک DAC﴿Resolution﴾
بایستی از بلوک زیر سه اکو مجزا در عمقهای مشخص شده دریافت نمود.
ث- کالیبراسیون پراب رنجهای متفاوت ׃ وقتی از بلوک v2 استفاده می­کنیم فاصله اکوهای دریافتی در صفحه 75 می­باشد مثلا اگر پراب به سمت قوس کوچکتر و Range برابر با 100 باشد اولین اکو بایستی روی 5/2 و اکو بعد روی 10 باشد زیرا فاصله Notch تا قوس کوچکتر 25 و تا قوس بزرگتر 50 می­باشد.
جهت کالیبره دستگاه با بلوک 2v ابتدا پراب را به سمت قوس کوچکتر قرار داده و اکو بدست آمده را Maximize می­نماییم اگر دستگاه کالیبره باشد اولین اکو بایستی دقیقا روی عدد 5/2 و دومین اکو باید روی عدد 10 در صفحه CRT ظاهر شود (البته Range بایستی روی 100 باشد)، اگر چنین نبود باید با استفاده از Velocity و Delay دستگاه کالیبره شود که در بخش عملی توضیح داده می­شود. در مرحله بعد Range را روی 125 قرار داده پراب را به سمت قوس بزرگتر قرار می­دهیم اکو بدست آمده را Maximize می­نماییم بایستی دو اکو درنقاط 2 و 8 صفحه داشته باشیم.
موقعیت­یابی با بلوک 2v ׃بعد از کالیبره دستگاه در صورتیکه بخواهیم موقعیت یک اکو ناشناس را مشخص کنیم بایستی به ترتیب زیر عمل کنیم ׃
الف- تعیین ضخامت قطعه
ب- تعیین Leg 1 و Leg 2 طبق فرمول زیر در CRT
Leg 2 = 2 T / Cos αLeg 1 = T / Cos α
α׃ زاویه پراب
T׃ ضخامت قطعه
پ- تعیین Range مورد نیاز با استفاده از فرمول Leg 2 + 20%
ت- تعیین عمق BackWall یا عیبی که از آن اکو دریافت شده است، اگر اکو در Leg 1 بود با فرمول
D = S Cos α
D׃ عمق عیب
S ׃ Sound Pass (مسافت طی شده توسط پرتو مرکزی پراب تا عیب یا فاصله پای چپ اکو تا IP)
اگر اکو در Leg2 بود به اندازه دو برابر ضخامت قطعه از عمق بدست آمده کم می کنیم.
ث- تعیین فاصله عیب از جلوی پراب (تعیین PR)
در Leg1 و Leg2 یکی است PR = S Sin α – Index

تست تورق ﴿Lamination﴾
چنانچه در مرحله ریخته گری ورقهای فلزی حباب وارد شود در موقع نوردکاری ﴿Rolling﴾ تبدیل به لایه­هایی از فضای خالی می­شود که باعث جدایش صفحه­ای بین بالا و پایین ورق می­گردد. بهترین راه تشخیص این عیب روش التراسونیک با پراب نرمال است.

مراحل انجام تست Lamination
1- استفاده از پراب نرمال
2- کالیبراسیون دستگاه معمولا بوسیله خود ورق انجام می­گیرد.
3- روی CRT به دو اکو برگشتی در موقعیتهای 4 و 8 نیاز داریم که با تنظیم Range انجام می­دهیم.
4- جهت اطمینان از اینکه در محل قرار گرفتن پراب در ورق عیبی وجود ندارد پراب را 6 اینچ روی ورق حرکت می­دهیم ، موقعیت اکوها نباید تغییر کند.
5- ارتفاع اکو دوم را به 50% صفحه می­رسانیم.
6- مش بندی ورق ׃از هر طرف ورق به اندازه 2 اینچ خطی به موازات طرف دیگر رسم می­کنیم، فاصله ستونهای بعدی 3 ، 6 یا 9 اینچ از یکدیگر خواهد بود.
7- در هر نقطه عیبی مشاهده شد خانه­های مجاور باید تست شود
8- اگر عیب گسترده باشد ارتفاع اکوهای 4 و 8 کم شده یا از بین می­رود و اکو عیب ظاهر می­شود
9- اگر عیب کوچک باشد ارتفاع اکوهای 4 و 8 کم شده و ممکن است اکو عیب مشاهده نشود
10- رد یا قبول عیوب وتعداد آنها بسته به نظر کارفرما دارد ولی طبق استاندارد ASTMA435 ، Lamination به قطر 3 اینچ ﴿75mm﴾ یا 3/1 ضخامت قابل قبول است.
11- Sizing׃ اگر عیبی مشاهده شد پراب را حرکت داده تا به حداکثر مقدار خود برسد که آنجا مرکز عیب می­باشد، به حرکت پراب ادامه داده تا جاییکه ارتفاع اکو عیب و اکوهای 4 و 8 با یکدیگر برابر شود، آنجا مرز عیب خواهد بود. معمولا از آب بعنوان Couplant استفاده می­شود که البته باعث فرسایش پراب می­شود ۰

Sensitivity Setting
تنظیم سطح قابل قبول حساسیت برای بدست آوردن نتایج تکرارپذیر(جهت تست قطعه­ای یکسان)ضروری است، بویژه اینکه اپراتور، دستگاه عیب­یاب و مکان انجام تست متفاوت می­باشد. اینکار باعث می­شود که یک عیب مشخص توسط هر اپراتوری شناسایی شود دارای ارتفاع اکو یکسان، در نتیجه اطلاعات یکسان باشد.
دستیابی به Gain کافی برای تشخیص عیب مهمترین هدف تنظیم حساسیت دستگاه می­باشد که به موارد زیر بستگی دارد:
الف- فرکانس پراب
ب- نوع دستگاه عیب­یاب
ج- جنس ماده مورد تست
د- نسبت Noise به اکو BW یا اکو عیب
تست بلوکهای زیادی جهت تنظیم حساسیت موجود می­باشد مانند DAC ،FBH ،IOW ﴿Institute Of Welding﴾
Sensitivity Setting با بلوک DAC
1- با توجه به اینکه سوراخهای بلوک در T/4 ، T/2 و 3T/4 قرار گرفته ابتدا باید محل ظاهرشدن اکو در CRT را با فرمولهای زیر مشخص کنیم:
در Leg 1
T/4 = اکو اول ﴿ S1 ﴾ ، T/2 = S2 ، S3 = 3T/4
Cos α Cos α Cos α

الف-از نزدیکترین سوراخ به سطح بلوک یک سیگنال دریافت کرده، Maximize نموده با کم و زیاد کردن Gain آن­را به 80% FSH می­رسانیم و در آن نقطه با ماژیک علامت می­گذاریم ﴿S1﴾
ب- بدون تغییرGain از سوراخ پایینتر اکو دوم را دریافت کرده Maximize می­کنیم و در آن نقطه علامت می­گذاریم ﴿S2﴾
ج- اینکار را برای سوراخ سوم نیز تکرار می­کنیم ﴿S3﴾

درLeg 2
2T – 3T/4S1 = ، S2 = 2T – T/2 ، S3 = 2T – T/4
Cos α Cos α Cos α

بدون تغییر Gain با توجه به فرمولهای بالا سه نقطه دیگر نیز در صفحه مشخص کرده و با وصل کردن این نقاط به یکدیگر منحنی DAC را رسم می­کنیم. هرگاه پراب یا دستگاه تغییر کند باید تمام مراحل بالا تکرار شود. مراحل ذکر شده در بالا طبق استاندارد Section vASME می­باشد. اگر هنگام تست قطعه سیگنالی از این منحنی بالاتر بود نشان­دهنده این­ است که اندازه عیب از سوراخ DAC بزرگتر است، Accept یا Reject قطعه نیز بر اساس Section vш همین استاندارد می­باشد.

Using Noise For Sensitivity
حداکثر Range مورد نیاز تست قطعه­ای مشخص را محاسبه کرده، پراب را روی قطعه مورد تست قرار می­دهیم Gain را آنقدر بالا برده تا 2mm Grass در پایین صفحه مشاهده شود حال اگر هر عیبی بزرگتر از دانه­بندی ﴿Grain Size﴾ قطعه باشد اکو آن عیب در CRT مشخص خواهد شد.
مزایا
الف- سریع و آسان
ب- عدم نیاز به تست بلوک
ج- هر عیبی که از Grain Size قطعه بزرگتر باشد در صفحه ظاهر خواهد شد.
معایب
الف- عدم دقت کافی در Sizing عیوب
ب- عیوب نزدیک به سطح ممکن است در Grass مخفی شود.

Transfer Correction
بلوکهای مرجع معمولا دارای سطوح صاف و ماشینکاری شده هستند و اغلب نسبت به قطعه مورد تست کاهش شدت صوت کمتری دارند در نتیجه اکوهای برگشتی از عیوب مصنوعی این بلوکها نسبت به اکوهای همان عیوب مشابه در قطعه ارتفاع بیشتری دارند، روشهایی که این اختلاف اندازه را تصحیح می­کنند Transfer Correction یا Transfer Loss نامیده می­شود.

Transfer Correction در بلوک نرمال
پراب را روی بلوک مرجع گذاشته اکو BW را به FSH رسانده Gain را یادداشت می­کنیم سپس پراب را روی قطعه گذاشته اکو BW را به FSH رسانده Gain را یادداشت می­نماییم، اختلاف بین این دو Transfer Correction می­باشد.

Transfer Correction و پراب زاویه­ای
در این روش از دو پراب که یکی فرستنده و دیگری گیرنده است استفاده می­کنیم، ابتدا پرابها را روبروی هم روی بلوک مرجع قرار داده اکو دریافتی را Maximize می­کنیم سپس با کمک Gain آنرا به FSH می­رسانیم. در مرحله بعد روی قطعه نیز اینکار را تکرار می­کنیم، اختلاف این دو Transfer Correction می­باشد.

چک کردن دستگاه UT از نظر صحت کارکرد
یکی از وظایف اپراتور کنترل دستگاه از نظر کارکرد می­باشد که جزییات این موضوع در استاندارد BS4331 Part 1 تشریح شده است، این استاندارد فقط برای روش Pulse – Echo کاربرد دارد.
الف- Time Base Linearity
پراب نرمال را روی یک سمت بلوک v1 قرار داده و با Range و Delay طوری تنظیم می­کنیم که 10 اکو برگشتی (با تلورانس حداکثر 2%)دقیقا روی درجه بندی Time Base داشته باشیم سپس اکوها را به 80% FSH رسانده باز هم پایه چپ اکوها بایستی حداکثر با 2% تلورانس روی درجه­بندی Time Base قرارگیرد. این چک بایستی بصورت هفتگی روی دستگاه انجام گیرد.
ب- Linearity Of Equipment Gain
یک اکو از سوراخ 1.5mm بلوک v1 یا v2 گرفته به 80% FSH می­رسانیم ، 2dB اضافه کرده بایستی ارتفاع سیگنال به 100% FSH برسد حال 2dB کم می­کنیم ارتفاع اکو باید به 80% FSH برسد ،6dB دیگر کم می­کنیم ارتفاع اکو باید به 40% FSH برسد اکنون 12dB کم می­کنیم ارتفاع باید به 10% برسد ، در نهایت 6dB کم کرده ارتفاع اکو باید به 5% FSH برسد. این چک باید بصورت هفتگی انجام گیرد.
پ- Sensitivity And Signal Noise Ratio
از سوراخ 1.5mm بلوک v1 یا 2v یک اکو گرفته وآن­را به 20% FSH می­رسانیم و dB را یادداشت می­کنیم حال Gain را افزایش داده تا در پایین CRT 20% Grass مشاهده شود، اختلاف بین دو dB را یادداشت می­کنیم. dB اول حساسیت پراب و دستگاه را مشخص می­کند و اختلاف بین دو dB، Signal Noise Ratio را نشان می­دهد. این چک بایستی روزانه انجام شود.
ت- Time Base Calibration Check׃ در صورت تعویض پراب
ث- تعیین Index׃ حداقل روزانه
ج- تعیین زاویه صحیح پراب ׃ حداقل روزانه

Sizing اندازه­گذاری:
الف- بدست آوردن ضخامت (ارتفاع) عیب با روش افت 20dB
ابتدا اکو دریافتی را Maximize کرده Gain را طوری تنظیم می­کنیم که اکو به FSH برسد، پراب را بطرف جلو حرکت داده تا اکو به 10% مقدار خود برسد (افت 20dB) آن نقطه را نشانه­گذاری می­کنیم (اگر براب 70 باشد اکو 10dBافت کند). حال پراب را به سمت عقب برده تا سیگنال ابتدا به حداکثر ارتفاع و بعد به 10% مقدار خود برسد آن نقطه را نیز نشانه­گذاری می­کنیم. فاصله این دو نقطه ضخامت (ارتفاع) عیب می­باشد.
ب- تعیین طول عیب با روش افت 6dB
اکو دریافتی از عیب را Maximize کرده به کمک Gain به FSH می­رسانیم پراب را بطرف راست حرکت داده تا اکو به 50% مقدار خود برسد (6dB کم شود) وسط پراب را نشانه­گذاری می­کنیم، پراب را به سمت چپ برگردانده تا ابتدا اکو Max شده و دوباره به 50% مقدار خود برسد، وسط پراب را نشانه­گذاری می­کنیم فاصله بین این دو نقطه طول عیب خواهد بود.

مراحل تست جوش بر اساس استاندارد ASMESec v , vш
1- چک دستگاه
2- انتخاب پراب مناسب ׃ قطعات با ضخامت بیش از 20mm پراب 45 یا 60 و کمتر از 25mm پراب 70 استفاده شود، روش دیگر استفاده از فرمول H.S و قرار دادن زاویه پراب بجای α است.
3- انتخاب Range مناسب ׃ بر اساس Leg 2 + 20%
4- رسم منحنی DAC و بدست آوردن dB مرجع

نکته ׃ انتخاب بلوک DAC بر اساس ضخامت قطعه انجام می­شود.

5- تعیین Leg2 و Leg1
6- تعیین H.S و F.S روی قطعه
Index - ﴿T tag α + 1/2 Gap﴾=H.S
Index- ﴿T tag α + 1/2 Cap2﴾=F.S

نکته ׃ وقتی جلوی پراب دقیقا روی خط H.S است، ریشه جوش در حال اسکن شدن است.

7- تست کامل منطقه F.S تا لبه جوش از نظر Lamination
8- افزودن 14 dB به RF Db و شروع اسکن
9- ابتدا اسکن با زاویه 10 درجه و بعد با 15 درجه سپس Travers
10- نشانه­گذاری کردن عیوب، Sizing ، تنظیم Report

نکته ׃ اگر طول عیب از سه برابر عرض آن بزرگتر بود ، آن عیب را خطی گویند.LOP،Crack،LOF عیب خطی هستند و در استاندارد ASME ، بدون توجه به اندازه Reject می­باشند.
نکته: اگر طول عیبی کوچکتر یا مساوی عرض آن باشد ، آن عیب را گرد گویند.Porosity و Slag عیب گرد می­باشند و Reject یا Accept آنها بسته به طولشان است.

تشخیص عیوب جوش نفوذی ﴿Groove﴾
همیشه تشخیص دقیق نوع عیب آسان نیست ولی با دانستن محل عیب در جوش، حرکت پراب در اطراف عیب و مشاهده نحوه تغییرات اکو از نظر شکل و دامنه در CRT می­توان به نتیجه گیری قابل قبولی دست یافت. از فاکتورهای مهم دیگر شناخت مراحل جوشکاری، آماده­سازی قطعه، ابعاد جوش، اندازه gap می­باشد. بطور مثال Slag در جوش TIG و وجود SideWallLOF در وسط جوش غیرمحتمل است، عدم ذوب کافی در جوشکاری اتوماتیک دیده می­شود و ترکها معمولا در ورقهای ضخیم بیشتر دیده می­شوند.
عیوبی مثل SWLOF معمولا قسمت اعظم پرتوهای صوتی را برگشت می­دهند و مانند آینه عمل می­کنند ولی Porosity ممکن است از تعداد زیادی حبابهای ریز تشکیل شده باشد که باعث شود انرژی صوتی به هر جایی انعکاس یابد درست مثل یک DiscoBall که از سقف آویزان باشد، بنابراین Porosity یک عیب پخش­کننده ﴿Diffuser﴾ است.

عیوب ریشه
1- ExcessPenetration׃
الف- دامنه اکو بین 10 تا 90 درصد بسته به عمق و زاویه پراب
ب- افت سریع اکو با عقب و جلو کردن پراب
ج- اندازه گیری عمق عیب مشکل است ولی طول معمولا با افت 6 dB
2- Root Concavity (تقعر ریشه)
الف- اکو Sharp و بزرگ است
ب- افت سریع اکو با حرکت به عقب پراب (سریعتر از LOP)
ج- اندازه گیری عمق با روش افت 20 dB
3- Root Crack ׃
الف- پایه اکو پهن وشکل آن شبیه درخت صنوبر
ب- با حرکت چرخشی پراب اکو به سرعت افت می­کند
ج-اندازه گیری طول افت 6 Db ، عمق با افت 20 dB

4- Lack Of Penetration ﴿عدم نفوذ﴾
الف- اکو Sharp و دقیقا روی Leg1 ، قابل مشاهده از دو سمت خط جوش و پراب دقیقا روی خط H.S
ب- افت سریع اکو با حرکت چرخشی پراب
ج- اندازه گیری طول با افت 6dBو عمق با افت 20dB ﴿10 dB برای پراب 70﴾
علت ׃ بسته بودن Gap ، انتخاب نامناسب الکترود از نظر قطر، طول و جنس، عدم تبحر جوشکار
5- Miss Match ﴿Hi – Lo﴾
الف- اکو Sharp و بلند ، قابل مشاهده از یک سمت خط جوش
ب- افت سریع اکو با حرکت پراب به سمت عقب
ج- اندازه گیری طول با افت 6dB
عیوب داخلی و سطحی جوش
1- Lack Of Fusion (عدم ذوب)
الف- در SW LOF اکو بلند و باریک ، از سمت دیگر خط جوش اکو بسیار ضعیف قابل مشاهده است (با پراب 60)
ب- پراب بین H.S و F.S
ج- اکو در Leg2
د- افت سریع با حرکت چرخشی پراب
و- اندازه گیری طول با افت 6 dBو عمق با افت 20 dB
انواع LOF
الف- Side Wall LOF
ب- Root LOF
ج- Inter Pass LOF
علت ׃ آمپر پایین ، کثیفی سطح، عدم تبحر جوشکار
2- Crack ترک
الف- پایه اکو پهن و شکل آن شبیه درخت صنوبر
ب- هر جایی از جوش می­تواند باشد
ج- از هر سمت خط جوش قبل مشاهده است
د- اندازه گیری طول با افت 6dB و عمق با افت 20dB
انواع ترک
1- ترک طولی
2- ترک عرضی
3- ترک ستاره ای ׃ معمولا در ابتدا یا انتهای جوش دیده می­شود ﴿ در PinHole﴾
4- ترک هیدروژنی ׃ 8 – 10 ساعت بعد جوشکاری ظاهر می­شود بهمین دلیل حداقل 24 ساعت بعد از جوشکاری تست انجام شود.
5- ترک ناشی از خستگی ﴿ Fatigue Crack ﴾
6- ترک ناشی از خزش ﴿ Creep ﴾
7- ترک ناشی از سنگ­زنی
8- ترک ناشی از ماشینکاری
9- ترک ناشی از خوردگی
علت ׃ انتخاب نامناسب الکترود، ناهمگونی فلز از نظر جنس، عدم تبحر جوشکار

3- Porosity تخلخل
الف- از دو طرف خط جوش اکو داریم، اگر عیب در مرکز باشد اکو هر دو سمت خط جوش در یک نقطه CRT ظاهر می­شود ولی اگر در سمت راست یا چپ خط جوش باشد جای اکوها فرق می­کند.
ب- با چرخش پراب اکو به کندی افت می کند.
پ-Sizing به روش قطر معادل
∆dB = 40 Log D/ D0
∆dB׃ مقدار Db که از اکو Maximize کاسته شده تا به منحنی DAC برسد
D0׃ قطر سوراخ DAC
D׃ قطر عیب
ت- طول ندارد

انواع Porosity
الف- SinglePorosity
ب- LinearPorosity (خطی)
ج- ClusterPorosity (خوشه­ای)
د- WormHolePorosity (کرمی شکل)
علت ׃ جوشکاری هنگام برف و باران، مرطوب بودن الکترود یا سطح، کثیفی سطح، ناخالصی گاز، وزش باد

4- Slag (گله جوش)
الف- بدلیل نامنظم بودن، شکل اکو نامنظم و پهن
ب- اکو هر جای صفحه می­تواند باشد
پ- از هر طرف خط جوش قابل مشاهده است
ت- با چرخش پراب اکو به کندی افت می­کند
ث- طول ندارد
ج- اندازه گیری به روش Porosity
5- BurnThrough (سوختگی پاس ریشه) ׃ اگر زیاد سنگ­زنی اتفاق بیافتد هنگام جوشکاری پاس بعد در آن قسمت سوختگی پاس واقع می­شود.
6- Spatter׃ ریزه­های جوش که اطراف خط جوش بوجود می­آید و قبل از تست بایستی تمیزکاری شود تا باعث از بین رفتن کفشک پراب نشود.
7- UnderCut׃ آمپر زیاد باعث ذوب BaseMetal می­شود.
انواع Inclusion (ناخالصی)
الف- SlagInclusion׃ در روش الکترود دستی و روش زیرپودری مشاهده می­شود.
ب- TungstenInclusion ׃ در روش جوشکاری TIG اتفاق می­افتد.
پ- MetalInclusion׃ جاماندن الکترود یا فلز دیگر در جوش.

TButtWeld
در این نوع جوش دسترسی به بیش از یک سمت ضروری می­باشد، ضمن اینکه ممکن است جوش با نفوذ کامل، نفوذ جزیی یا عدم نفوذ داشته باشیم.
اگر جوش با نفوذ جزیی باشد باید اطمینان یافت که منطقه بدون جوش بزرگتر از مقدار تعیین شده در نقشه نبوده و هیچگونه ترکی وجود نداشته باشد.
نحوه تست اینگونه جوشها در شکل تشریح شده است.

Pipe
در لوله­های با قطر بالا با فرمول زیر پراب مناسب را انتخاب می­کنیم:
قطرخارجی لوله / قطرداخلی لوله =Sin حداکثر زاویه لازم

مثال
زاویه پراب چه میزان باشد اگر بخواهیم لوله­ای 12 اینچی با دیواره به قطر 1 اینچ را تست کنیم؟
10/12 = 0.833 که برابر 56.26 درجه می­باشد ، بنابراین زاویه 60 مناسب نیست و از پراب 45 استفاده می­کنیم

مراحل تست قطعه با استاندارد AWSD1.1
1- از SideDrillHole بلوک 1v سیگنال گرفته آن­را به 50% FSH می­رسانیم
2- dBرابعنوان dB مرجع یا عدد b یادداشت می­کنیم
4- SoundPass قطعه را براساس فرمول S = T/Cos α محاسبه کرده با مراجعه به جدول ScanningLevel عدد مقابل S را به dBمرجع اضافه می­کنیم، بعد شروع به اسکن می­کنیم

Scanning Level

Sound Pass in mm

Through 64 mm 14

64 – 127 mm 19
127 – 254 mm 29
254 – 381 mm 39

4- اگر اکو بالاتر از 50% FSH مشاهده شد با کمک GaindB را کم کرده تا به خط 50% برسد حال dB قرائت شده را بعنوان dB عیب یا عدد a یادداشت می­کنیم
5- عدد C را اینگونه بدست می­آوریم × 2﴿- 1S به اینچ﴾=C﴿Attenuation Factor﴾

6- عدد d را محاسبه می­کنیم d = a – b – c

7- طبق جدول موجود در جزوه استاندارد کلاس عیب مربوطه را مشخص می­نماییم

نکته ׃ در این استاندارد فقط ترک Reject می­باشد

امضای کاربر :
هر موقعيتي چه خوب يا بد، گذرا است...
شکرگزار باش؛
شايد بدترين شرايط زندگي تو براي ديگران آرزو باشد...
دوشنبه 18 مهر 1390 - 20:19
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از ali1405 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: saedsh /
ali1405 آفلاین


فعال
ارسال‌ها : 257
عضویت: 2 /7 /1390
محل زندگی: نصف جهان
تشکرها : 61
تشکر شده : 141
پاسخ : 3 RE التروسونیک
در این پروژه با نحوه بدست آوردن فاصله از طریق امواج آلتراسونیک آشنا می شوید.حداقل فاصله محاسبه شده توسط این مدار 28 سانتی متر و حداکثر آن 3.6 متر است.


قطعات مورد نیاز

سنسور آلتراسونیک
میکروکنترلر PIC 16F873
LM833
LM538
4011
رگولاتور 7805
رگولاتور 7809
ترانزیستور 1815
ترانزیستور1015
خازن
نقشه مدار
توضیحات مدار
سرعت صوت
برنامه میکروکنترلر
برنامه اسمبلی
برنامه HEX

قطعات مورد نیاز

1.2 عدد سنسور آلتراسونیک گیرنده و فرستنده
2.1 عدد آیسی LM833
3.1 عدد آیسی LM 538
4.1 عدد آیسی PIC 16F873
5.1 عدد رگولاتور 7805
6.1 عدد رگولاتور 7809
7.3 عدد ترانزیستور 2SA1015
8.3 عدد ترانزیستور 2S1815
9.3 عدد 7SEGMENT آند مشترک
10.1 عدد کریستال 4MHz
11.2 عدد خازن)22P
12.7 عدد مقاومت 330 اهم
13.1 عدد پتا نسیو متر 1 کیلو اهم
14.6 عدد مقاومت 5.6 کیلو اهم
15.6 عدد خازن 0.1 میکرو فاراد
16.3 عدد خازن 1000 پیکو فاراد
17.1 عدد 100 میکرو فاراد
18.2 عدد دیود 1SS106

سنسور آلتراسونیک

این سنسور به صورت دو pack مجزای گیرنده و فرستنده موجو د می باشد.این دو سنسور به صورت یک پک(pack) واحد نیز وجود دارد. فرکانس تولید شده توسط این سنسور 40 کیلو هرتز می باشد.به شماتیک درونی این سنسور در شکل زیر توجه کنید.

میکروکنترلر PIC 16F873


در این مدار از ویژگی تولید امواج (A/D) آنالوگ به دیجیتال این آیسی و ههچنین از آن جهت محاسبه و درایو کردن 7segment ها جهت نمایش فاصله نیز استفاده شده است.


LM833

این آیسی جهت تقویت امواج آلتراسونیک به میزان 60 دسی بل(db) در قسمت گیرنده مورد استفاده قرار می گیرد.



LM538

این آیسی جهت آشکار سازی امواج آلتراسونیک، در این مدار مورد استفاده قرار می گیرد.



4011

امواج آلتراسونیک تقویت شده توسط دو آیسی فوق، توسط این آیسی hold یا نگهداری می شود.،و وارد میکروکنترلر می شود .،عملکرد این آیسی در این مدار به نوعی شبیه فلیپ فلاپ نوع D است.این آیسی همانطور که در شکل ملاحظه می کنید.، دارای 4 گیت NAND است.



رگولاتور 7805

این آیسی جهت تثبیت ولتاژ به میزان 5 ولت جهت مصارف قطعاتی که این حد از ولتاژ برای آنها تعریف شده مورد استفاده قرار می گیرد.


رگولاتور 7809

این آیسی نیز جهت تثبیت ولتاژ به میزان 9 ولت در مدار مورد استفاده قرار می گیرد.



ترانزیستور 1815

این ترانزیستور از نوع npn است .،در این مدار ترانزیستور 1815 جهت درایو کردن آیسی 4069 (not buffer) با تغذیه 9 ولت مورد استفاده قرار می گیرد.،فعال شدن این ترانزیستور توسط میکروکنترلر انجام می گیرد.



ترانزیستور1015

این ترانزیستور از نوع pnp است.،و بیشتر جهت درایو کردن 7segmentوled مورد استفاده قرار می گیرد.


4069

این آیسی دارای 6 عدد بافر not است.،در این مدار این آیسی جهت درایو کردن سنسور آلتراسونیک در قسمت فرستنده مورد استفاده قرار می گیرد.


خازن

خازنها در مدار جهت حذف جریان dc وعبور جریان متغییر مورد استفاده قرار می گیرد.،همچنین عمل حذف نویز را در مدار نیز انجام می دهند.خازنهای سرامیکی در فرکانسهای بالا کاربرد دارند.،خازنهای مولتی لایر نیز از نوع سرامیک هستند.با این تفاوت که تعداد لایه بیشتری دارند.و در فرکانسهای بالا عملکرد بهتری به خاطر چند لایه بودن از نوع سرامیکی دارند. خازنهای الکترولیتی بیشتر جهت حذف نویز در منابع تغذیه کاربرد دارند و دارای جهت مثبت و منفی هستند.،در هنگام اتصال آنها بر روی برد به جهت مثبت و منفی آنها دقت کنید.



نقشه مدار

در این مدار به نوع خازنها توجه کنید.سه نوع خازن مولتی لایر ، الکترولیت و سرامیکی مورد استفاده قرار گرفته است.همانطور که در نقشه ملاحظه می کنید.،این خازنها با حروف اولشان مشخص هستند.c نمایانگر خازن سرامیکی ، m نمایانگر خازن مو لتی لایر و E نمایانگر خازن الکترولیت است.



با توجه به فرمول سرعت،سرعت رابطه مستقیمی با زمان دارد.به طور مثال سرعت نور در دمای صفر درجه سانتی گراد331.5m/s است.،اگر فاصله ما تا دیوار 2m باشد.با احتساب برگشت نور 4m می شود.بنابراین مدت زمان برگشت موج به سنسور گیرنده از رابطه زیر حساب می شود.

X=V*T, T=4/331.5, T=0.01206


امضای کاربر :
هر موقعيتي چه خوب يا بد، گذرا است...
شکرگزار باش؛
شايد بدترين شرايط زندگي تو براي ديگران آرزو باشد...
دوشنبه 18 مهر 1390 - 20:24
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از ali1405 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: saedsh /
ali1405 آفلاین


فعال
ارسال‌ها : 257
عضویت: 2 /7 /1390
محل زندگی: نصف جهان
تشکرها : 61
تشکر شده : 141
پاسخ : 4 RE التروسونیک
دانلود مقاله آلتراسونیک و مسافت سنج

دسته بندی: سنسورها

مطلب امروز یک مقاله در مورد سنسور های آلتراسونیک کی باشد . در واقع بهتر بگم ۲ تا مقاله جدا گانه در مورد این سنسوره ها می باشد که یکیکش آشنایی و نحوه عملکرد این سنور است و دیگری یک پروژه با این سنسور . از جمله بخش های این مقاله ها می توان به :
سنسور آلتراسونیک
استفاده از سنسور های آلتراسونیک برای اندازه گیری فاصله
اندازه گیری سطح مایعات
بلوک دیاگرام
سنسور ها و ترانسدیوسر های صوتی به الکتریکی
میکروفن ریبون
فرکانس و طول موج
بررسی مدار


توجه توجه
لینک دانلود اصلاح شد
پست مورد نظر براحتی و به طور مستقیم قابل دانلود می باشد



توجه توجه
این مطلب به صورت اختصاصی از وب سایت www.bargh20.com پخش گردیده است .
لطفا در صورت کپی کردن ، برای حمایت از ما لینک منبع را هم ذکر نمایید .
با تشکر

حجم: 3.96 مگابایت

لینک دانلود

منبع: فقط برق20 دات کام

پسورد فایل: www.bargh20.com

امضای کاربر :
هر موقعيتي چه خوب يا بد، گذرا است...
شکرگزار باش؛
شايد بدترين شرايط زندگي تو براي ديگران آرزو باشد...
دوشنبه 18 مهر 1390 - 20:35
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ارسال پاسخ



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :