درد و احساس
نویسنده : negar1373
خلاصه از زبان نویسنده :
این داستان درباره ی دختریست به اسم شبنم...
دختری از
جنس احساس...احساسات پاک و دخترونه...ظریف و شکننده
از جنس درد...از جنس تنهایی
و آشفته دلی...
دختری که از کودکی با مرگ همنشین بوده...با فقر...با خون
برای
زنده موندن میجنگه...برای زندگیش...
دختری از دل محنت و مشقت...معصوم و بی
گناه..
صدای قهقهه ی مستانه پدرش...بجای لالایی های شبانه ی مادرش...
نوازش
کمربند پدرش...بجای دست نوازش مادرش...
سر میز قمار زندگی ورقی از زندگیش
برمیگرده...
حالا این ورق...ورق آس زندگیشه...یا ورقی که ورق باخت
زندگیشه...
ورقی که پیش آمدهایی در زندگیش رو باعث میشه که مسیر زندگیشو تغییر
میده....
دختری از
جنس احساس...احساسات پاک و دخترونه...ظریف و شکننده
از جنس درد...از جنس تنهایی
و آشفته دلی...
دختری که از کودکی با مرگ همنشین بوده...با فقر...با خون
برای
زنده موندن میجنگه...برای زندگیش...
دختری از دل محنت و مشقت...معصوم و بی
گناه..
صدای قهقهه ی مستانه پدرش...بجای لالایی های شبانه ی مادرش...
نوازش
کمربند پدرش...بجای دست نوازش مادرش...
سر میز قمار زندگی ورقی از زندگیش
برمیگرده...
حالا این ورق...ورق آس زندگیشه...یا ورقی که ورق باخت
زندگیشه...
ورقی که پیش آمدهایی در زندگیش رو باعث میشه که مسیر زندگیشو تغییر
میده....