زمان جاری : یکشنبه 10 تیر 1403 - 11:40 قبل از ظهر
saba
نیمه فعال
ارسالها : 38
عضویت: 16 /2 /1391
تشکرها : 86
تشکر شده : 47
|
|
سه شنبه 01 اسفند 1391 - 16:04 |
|
تشکر شده: |
1 کاربر از saba به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند:
ali1405 / |
|
saba
نیمه فعال
ارسالها : 38
عضویت: 16 /2 /1391
تشکرها : 86
تشکر شده : 47
|
|
سه شنبه 01 اسفند 1391 - 16:04 |
|
تشکر شده: |
1 کاربر از saba به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند:
ali1405 / |
|
saba
نیمه فعال
ارسالها : 38
عضویت: 16 /2 /1391
تشکرها : 86
تشکر شده : 47
|
|
جمعه 04 اسفند 1391 - 12:40 |
|
تشکر شده: |
1 کاربر از saba به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند:
ali1405 / |
|
saba
نیمه فعال
ارسالها : 38
عضویت: 16 /2 /1391
تشکرها : 86
تشکر شده : 47
|
پاسخ : 293 RE رمان هیراد( اندروید,کتابچه,ایپوپ)
هیــــــراد
نویســـــنده : سیاوش 68 (AMOO)
خلاصه از زبان نویسنده:
هیراد دندونپزشکی 30 ساله هستش که پای چوبه دار شروع به مرور زندگیشه و
اتفاقاتی میشه که اون رو به این نقطه رسوندن...از کودکیش و مادری که اون رو
توی سرمای زمستان پشت در یک خونه ول میکنه...پیشنهاد ازدواجی که بهش داده
میشه...نجات دختری که قصد خودکشی داشته و دختری که به دروغ هیراد رو دوست
پسرش معرفی می کنه و هیراد مجبور به ازدواج باهاش میشه اما بعد از ازدواج
متوجه رازهایی میشه که در زندگی اون دختر میشه و همین رازها بودن که اون رو
به این نقطه رسوندن...و کلی اتفاق دیگه.
خلاصه اگه دنبال یه رمانی که تا آخرش نتونی حدس بزنی قراره چی بشه حتما این رمان رو بخون.
امضای کاربر : یکرنگ که باشی خسته می شوند از رنگ تکراریت ایـن روزهـا دوره ی رنگین کمان هاسـت
|
|
جمعه 04 اسفند 1391 - 15:35 |
|
تشکر شده: |
1 کاربر از saba به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند:
ali1405 / |
|
saba
نیمه فعال
ارسالها : 38
عضویت: 16 /2 /1391
تشکرها : 86
تشکر شده : 47
|
|
جمعه 04 اسفند 1391 - 16:25 |
|
تشکر شده: |
1 کاربر از saba به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند:
ali1405 / |
|
ali1405
فعال
ارسالها : 257
عضویت: 2 /7 /1390
محل زندگی: نصف جهان
تشکرها : 61
تشکر شده : 141
|
پاسخ : 295 RE
من نمی ترسم
نویسنده: !rara!
خلاصه
از زبان نویسنده:
خلاصه:ن......آیا اون کیه....یه انسان؟....یه شبح؟؟؟...یا یه موجود فرا زمینی؟؟.....هیچکی نمیدونه ....اما دختر قصه ما بلاخره میفهمه اون کیه......اما کی و چه وقتشو خودتون بخونید دیگه...
دانلود پرنیان
دانلود پریسان
امضای کاربر : هر موقعيتي چه خوب يا بد، گذرا است...
شکرگزار باش؛
شايد بدترين شرايط زندگي تو براي ديگران آرزو باشد...
|
|
شنبه 05 اسفند 1391 - 20:11 |
|
ali1405
فعال
ارسالها : 257
عضویت: 2 /7 /1390
محل زندگی: نصف جهان
تشکرها : 61
تشکر شده : 141
|
پاسخ : 296 RE
خورشید ایران
نویسنده :رضوان عزیزی
خلاصه از زبان نویسنده:
دکتر بیژن آریامهر جراح معروف که 14 سال آمریکا درس خونده و زندگی کرده. با پسرش شهاب زندگی می کنه. بعد از سال ها که از همسرش جدا شده با بازگشت همسر سابقش به ایران اتفاقاتی براش میفته که....
دانلود پرنیان
دانلود پریسان
منبع
امضای کاربر : هر موقعيتي چه خوب يا بد، گذرا است...
شکرگزار باش؛
شايد بدترين شرايط زندگي تو براي ديگران آرزو باشد...
|
|
پنجشنبه 17 اسفند 1391 - 20:25 |
|
ali1405
فعال
ارسالها : 257
عضویت: 2 /7 /1390
محل زندگی: نصف جهان
تشکرها : 61
تشکر شده : 141
|
پاسخ : 297 RE رمان های عاشقانه
منم ، طهورا !
نویسنده: mansi1982
منم طهورا دختر اریایی نسلی از کوروش کبیر اماده ام برای............ انتقام
انتقام خون پدر انتقام خون مادر و انتقام خون برادر
چشمامو برای چند ثانیه روی هم می زارم باید تمرکز داشته باشم لنز دوربین قناصه را تنظیم می کنم
حالا مورد تو تیر راس منه یاد حرف پدر م می افتم که می گفت
طهورا ....یه قناصه زن قبل از شلیک یه نفس عمیق بدون بازدم می کشه به هیچ چیز فکر نمی کنه
چون فکرت که درگیر باشه دستات می لرزه
پس نفسمو تو سینه ام حبس می کنم فکرمو ازاد می کنم ازاده .....ازاد دستم رو ماشه است
نمی لرزه حال وقتشه 3...2..1....... بنـــــگ
هدف افتاد .........
دانلود پرنیان
دانلود پریسان
امضای کاربر : هر موقعيتي چه خوب يا بد، گذرا است...
شکرگزار باش؛
شايد بدترين شرايط زندگي تو براي ديگران آرزو باشد...
|
|
دوشنبه 28 اسفند 1391 - 13:56 |
|
maryamgol
![](/weblog/file/forum/temp01/member.png)
ارسالها : 1
عضویت: 8 /7 /1391
تشکرها : 14
|
پاسخ : 298 RE رمان های عاشقانه
سلام ..اول این که چرا این قدر دیر جدیدا کتاب میذارین ؟ بعدم چرا یه سریا تو این صفحه لینک ندارن ؟ مرسی
|
|
سه شنبه 29 اسفند 1391 - 22:30 |
|
saba
نیمه فعال
ارسالها : 38
عضویت: 16 /2 /1391
تشکرها : 86
تشکر شده : 47
|
پاسخ : 299 RE رمان منم طهورا( اندروید,کتابچه,ایپوپ)
منم ، طهورا !
نویسنده: mansi1982
منم طهورا دختر اریایی نسلی از کوروش کبیر اماده ام برای............ انتقام
انتقام خون پدر انتقام خون مادر و انتقام خون برادر
چشمامو برای چند ثانیه روی هم می زارم باید تمرکز داشته باشم لنز دوربین قناصه را تنظیم می کنم
حالا مورد تو تیر راس منه یاد حرف پدر م می افتم که می گفت
طهورا ....یه قناصه زن قبل از شلیک یه نفس عمیق بدون بازدم می کشه به هیچ چیز فکر نمی کنه
چون فکرت که درگیر باشه دستات می لرزه
پس نفسمو تو سینه ام حبس می کنم فکرمو ازاد می کنم ازاده .....ازاد دستم رو ماشه است
نمی لرزه حال وقتشه 3...2..1....... بنـــــگ
هدف افتاد .........
دانلود اندروید
دانلود ایپوپ
دانلودکتابچه جاوا
امضای کاربر : یکرنگ که باشی خسته می شوند از رنگ تکراریت ایـن روزهـا دوره ی رنگین کمان هاسـت
|
|
پنجشنبه 01 فروردین 1392 - 12:08 |
|
تشکر شده: |
1 کاربر از saba به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند:
ali1405 / |
|
برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.