زمان جاری : پنجشنبه 14 تیر 1403 - 11:37 قبل از ظهر
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



ali1405 آفلاین


فعال
ارسال‌ها : 257
عضویت: 2 /7 /1390
محل زندگی: نصف جهان
تشکرها : 61
تشکر شده : 141
پاسخ : 220 RE رمان های عاشقانه

نفس من

نویسنده:satiris

خلاصه:

با اضافه شدن "نفس" در سن 4 سالگی به خانواده "شکوهی"، زندگی "امین" دستخوش تغییراتی بزرگ می شود.او با اینکه فقط 8 سال دارد اما برعکس برادر بزرگ خود اسحاق و پدر و مادرش باباحاجی و مامان مونس که از سر وظیفه یا اجبار و یا هر حس دیگری این دختر کوچولو را در جمع خود می پذیرند، او را به عنوان عضوی واقعی می پذیرد اما این پایان کار نیست.در گذر سالها آن دو نیز بزرگ و بزرگتر می شوند و رابطه بیش از حد صمیمی شان سبب می شود که همه با حساسیت آن دو را زیر نظر بگیرند اما...

...رابطه واقعی آنها چیست؟ آیا هنوز یکدیگر را همان طور که خودشان می گویند به عنوان خواهر و برادر می بینند یا آنگونه که دیگران فکر می کنند و سعی درجلوگیری از آن دارند این ارتباط به چیزی فراتر از این پیوند تبدیل شده است؟به خصوص حالا که هر دو با فرد دیگری ازدواج هم کرده اند...نفس با هم دانشگاهی خود سینا و امین با دختر شریک پدرش نیلو... اما مشکلات زندگی مشترک شان این احتمال را پیش آورده که راه طلاق را در پیش بگیرند.

پرنیان

پریسان


امضای کاربر :
هر موقعيتي چه خوب يا بد، گذرا است...
شکرگزار باش؛
شايد بدترين شرايط زندگي تو براي ديگران آرزو باشد...
یکشنبه 30 مهر 1391 - 20:13
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از ali1405 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: saba /
پرش به انجمن :