زمان جاری : یکشنبه 17 تیر 1403 - 2:24 قبل از ظهر
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



ali1405 آفلاین


فعال
ارسال‌ها : 257
عضویت: 2 /7 /1390
محل زندگی: نصف جهان
تشکرها : 61
تشکر شده : 141
پاسخ : 185 RE رمان های عاشقانه

صبورا

نویسنده:ناهید مختاری

صفحه

11 فصل

انتشارات دستان

چاپ اول:1385

درحالی که ماشین مدل بالا عقب عقب امد و قصد پارک کردن

داشت صبورا بازرنگی خاصی ماشین کوچکش را در ان جای

خالی پارک کرد و بدون توجه به چهره ی عصبی راننده ان

ماشین،شیشه ها را بالا داد و پیروزمندانه ازماشینش پیاده شد.

راننده ی عصبانی که هنوز باورش نیم شد به این راحتی جای

پارکش را غصب کرده باشند با عصبانیت تمام پیاده شد و در

مقایل صبورا قرارا گرفت و با صدای بلندی که در همهمه ی

رفت و امد ماشین ها گم می شد گفت:

-خانم خیلی عذر می خوام،ولی شما جای ماشین من پارک کردید.

صبورا نگاهی به اتومبیل ان مرد

پرنیان

پریسان


امضای کاربر :
هر موقعيتي چه خوب يا بد، گذرا است...
شکرگزار باش؛
شايد بدترين شرايط زندگي تو براي ديگران آرزو باشد...
چهارشنبه 29 شهریور 1391 - 19:08
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از ali1405 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: saba /
پرش به انجمن :